جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
عشق با اینکه کمی سر خوش و سهل انگار است
وقت یاد آوری خاطره ها هوشیار است
گریه های سرخود خوب به من فهماندند
بدترین قسمت دلسوختگی انکار است
تا خداحافظیش هیچ نمیدانستم
زندگی بیشتر از مرگ مصیبت بار است
بهترین شاهدم از حالت بی رحمی عشق
قرص خوابیست که با گریه من بیدارست
خون من گردن عشق است حلالش نکنید
اولیای دم من بعدخدا خودکار است
هرچه آمد به سرم کار دلم بود قبول
گریه کردن وسط خاطره ها دشوار است
بخت هرجا که به دست کسی انگشتر داد
بی گمان قسمت انگشت کسی سیگار است
علی صفری
 
گریه نمی دهد امان.
 
... چه سهمناک بود سیل حادثه
که همچو اژدها ، جهان گشود
زمین و آسمان ، ز هم گسیخت
ستاره خوشه خوشه ، ریخت
و آفتاب ، در کبود دره های آب ، غرق شد ...
ه.ا.سایه
 
آنجا ببر مرا که شرابم نمی‌برد.
 
انسان باشید
<< خشونت علیه زنان >> فقط این نیست که با کمربند ، زنی را که در خانه تان است سیاه و کبود کنید ، همین که زنی از ترس نگاه های چپ چپ شما بخاطر پنج دقیقه دیر رسیدن به خانه تپش قلب بگیرد ، یعنی خشونت ، یعنی فقر فرهنگی ، یعنی ته کشیدن اخلاق و در یک کلام یعنی انسان نبودن!

نیکولای آبی♡
 
وقتی که غرق غصه و غم بودم
گم‌گشته‌ای میان عدم بودم
در حال اعتراف خودم بودم
ای مردم عزیز‌، کجا بودید؟
وقتی که سر به زیر پتو بردم
وقتی که قرص خوردم و می‌خوردم
روزی هزار مرتبه می‌مردم
ای مردم عزیز، کجا بودید؟
وقتی شبانه پیر شدم در بند
خشکید روی صورتم لبخند
وقتی همه به خانه خود رفتند
ای مردم عزیز،کجا بودید؟

مهدی موسوی
 
آخرین ویرایش:
مرا عهدی ست با شادی ، که شادی آن من باشد
مرا قولی ست با جانان ، که جانان جان من باشد
به خط خویشتن فرمان ، به دستم داد آن سلطان
که تا تخت است و تا بخت است ، او سلطان من باشد
اگر هشیار و گر مستم ، نگیرد غیر او دستم
وگر من دست خود خستم ، هم او درمان باشد
مولانا
 
بودنت هنوز مثل بارونه تازه و خنک و ناز و آرومه
حتی الان از پشت این دیوار که ساختن ، تا دوسِت نداشته باشم

دلم تنگه پرتقال من ، گلپر سبز قلب زار من ...
 
در طـی تجربیـات زندگی به این مطلب برخوردم که چه ورطه ی هولناکی میان من و دیگران وجـود دارد؛ و فهمیـدم کـه تـا ممکـن اسـت بایـد خـاموش شـد، تـا ممکـن اسـت بایـد افکار خودم را برای خودم نگه دارم...
[بوف کور-صادق هدایت]
 
خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من می‌گیری؛ نکند قبل از این که جانم را می‌گیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم، راستگویی و ادب و دیگر مکرمت های اخلاقی ام گرفته شده باشد

+اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی (نهج البلاغه ، خطبه ۲۱۵)
 
کهکشان دل من مشتری بسیار دارد ولی تنها#ماه آن#تویی
 
میخواهم ب گذشته برگردم
ن بخاطر اینکه اشتباهاتم را جبران کنم،
بخاطر ب اغوش کشیدن کسی...
ک دیگر نیست...
H....
 
ولی جمشید ..

پاییز مثل بهار نیست! گردن افراشته نمی‌خواد تا ببینیم توو راهه.

دلت که یهو خالی شد، دم دمای غروب، یعنی پاییزه داره می‌آد.
 
Back
بالا