جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تا که گهگاه کمی "آه" برآرم ز رقیب
بی وفا بودی و گفتم "چه وفایی دارد!"
 
بیشترین چیزی که از آن متنفرم حالت دل‌سوزانه و ترحم‌ برانگیز آدم‌هاست وقتی حالم خوش نیست..
رادیو سکوت
 
شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید
ور نه قاضی در قضا نامهربانی می کند
 
آخرین ویرایش:
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی
 
ﻫﺮ ﻭﻋﺪﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺎﺩ ﻫﻮﺍ ﺑﻮﺩ
ﻫﺮ ﻧﮑﺘﻪ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﯾﺎ ﺑﻮﺩ

ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﮔﺎﻥ ﺑﺴﭙﺮﺩﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺳﻢ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ ؟

ﺭﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﭼﭙﺎﻭﻝ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻏﻔﻠﺖ ﻭ ﺑﯿﺤﺎﻟﯽ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ!

ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﺗﮑﺎﻧﺪﻧﺪ
ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯽ ﺑﺮﮒ ﻭ ﻧﻮﺍ ﺑﻮﺩ .

ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﻨﯿﻨﯿﻢ ﻭ ﭼﻨﺎﻧﯿﻢ ﺩﺭﯾﻐﺎ ...
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﺪﻥ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ !

ﺍﯾﮑﺎﺵ ﺩﺭ ﺩﯾﺰﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﯾﺎ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺑﻪ ﮐﻤﯽ ﺷﺮﻡ ﻭ ﺣﯿﺎ ﺑود
《ایرج میرزا》

قرار بود این شعر هشداری برای آیندگان باشه نه شرح حالشون:(
 
آخرین ویرایش:
یا رب تو کلید صبح در چاه انداز
 
گریستم
برای ما
که پاییز نیامده ریختیم

گریستم
برای بیدهای خسته
بیدهای مجنون
که هرچه سبز شوند،
سرو نمی‌شوند


معین دهاز
 
مرگ ، ای معنای رفتن تا خدا ، با ما بگو
روح بی همتای او را تا کجا ها برده ای ؟
مانده ام در حسرت سیمای آن سرو بلند
کان همه بار متانت را به بالا برده ای
 
صدهزاران دل فدا بادا دلی را کو ز عشق
سال و ماه و روز و شب مشغول شاهد باز توست
هر کجا چشمیست بینا بارگاه عشق توست
هر کجا گوشیست والا عاشق آواز توست

سنایی

پی نوشت : استاد بنان با صدای مخملی و گرمش بسیار زیبا این شعر را خوانده است
 
گاهى وقتا يه خدايا شكرت كافيه تا حالت عوض شه8->8->
 
مهم ترين اتفاقاتِ زندگى هم
به وقتش اگر اتفاق نيفتد
مزه اش را از دست ميدهد!
مثلاً همين من
"تو" را درست
در همين لحظه
در همين حال
در همين فصل
كنارِ همين روزهاى كسل كننده ام
ميخواهم
مى دانى؛
آمدنت
سالها بعد هم اگر برايم رخ دهد،
نه اينكه آن روزها دوستت نداشته باشم ، نه
ولى قبول كن،
انتظار زيادش آدم را خسته ميكند...
من از احساسى كه حيف ميشود اين روز ها حرف ميزنم
از دوست داشتنى كه بايد كنارِ گوش ت زمزمه كنم
و كيفى كه از ديدن صورتت وقتى با شنيدنش سرخ ميشود
من نبودنت را هر روز مثل يك بغض مى خورم
و ميترسم از هضم نبودنت
گلايه اى نيست،
اما بايد بدانى،
اينقدر دست نيافتنى بودنت
دارد مجابم ميكند
به دست كشيدن از دوست داشتنى كه پر است از نداشتنت!
 
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
در دم ها ، که بندد دست نیلوفر
به پای سرو کوهی دام
گَرَم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
نیما
 
آقا اينجا چه خبرهههههه


دولت سوييس اومده ميخواد يارانه ٢٥٠٠ دلارى بده به شهروندانش،بعد مردم اومدن گفتن ما نميخوايم!!!!با اين مبلغ ما ديگه دغدغه ى حل مشكلات و كار كردن نداريم!!!!!!و رأى منفى دادن....

حالا تو ايران


باباجونممم....
-چيع؟
من بميرم چيكار ميكنى:x؟
-بى سروصدا تو باغچه خاكت ميكنم كه يارانت يه وقت قطع نشه
:|
 
هنوز خداحافظی ثانیه قبلی تموم نشده سلام ثانیه ی بعدی رو میشنوم.. ی جاده ی طولانی.. ی فاصله ک حسابی بازیش گرفته و از بین نمیره.. تموم شو لنتی میخوام انتهای جاده رو ببینم.. میخوام تموم فاصله ها از بین برن.. میخوام.. این بازی ثانیه ها و جاده تموم شه..
 
Back
بالا