نمی دانم چرا تحمل جمعیت را ندارم.
تحمل زندگی فامیلی را ندارم.
من آنقدر به تنهایی خودم عادت کرده ام
که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس می کنم. تا دور هستم دلم می خواهد نزدیک باشم، و نزدیک که می شوم می بینم اصلا استعدادش را ندارم.
ادم های ساده را
باید مثل تابلو نقاشی
ساعت ها تماشا کرد
عمرشان کوتاه است بس که
هرکسی از راه میرسد
یا ازشان سو استفاده میکند
یا زمینشان می زند
یا درس ساده نبودن یادشان میدهد
ادم های ساده را دوست بدارید
انها بوی ناب انسان بودن می دهند
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس:)♡
-حافظ
یه روزِ خب میاد ، که ما همو نکُشی
به هم نگاهِ بد نکنیم
با هم دوست باشیم و
دست بندازیم روی شونه های هم
مثل بچگیا توو دبستان
هیچ کدوممون هم نیستم بیکار
در حال ساخت و ساز ایران
واسه اینکه خسته نشی این بار
من خشت میذارم ، تو سیمان
بعد این همه بارونِ خون
بالاخره پیداش میشه رنگین کمون
دیگه از سنگ ابر نمیشه آسمون
به سرخیِ لاله نمیشه آبِ جوب
موذن اذان بگو ،خدا بزرگه بلا به دور
مامان امشب واسمون دعا بخون