جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
من دست‌هایم را به تو می‌سپارم تو شانه‌هایت را به من پایانی زیباتر از این برای دلتنگی نیست
 
زبسکه خانه‌ی قلبم همیشه ویرانست
اگر که یار بیاید کجا روم؟! چه کنم؟!
*
محو چشمان تو بودم
که به دام افتادم

صید را زنده گرفتی
و به کشتن دادی....

- مولانا
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:
چقدر " حرف دل " در این شعر هست !
ابتهاج در " بانگ نی" گفته :
فاش میگویم به آواز بلند
همچو نی گر بند بندم بگسلند
روزگار پیر را تا یاد بود
پایه این تخت بر بیداد بود
هم از آن ضحاک تا این اژدها
از ستم هرگز نشد مردم رها
...
هر که در خود کاوه ای دارد نهان
ای برادر ، کاوه ات را وارهان !
کاوه را آزاد کن تا برجهد
خیره سر را تیغ بر کردن نهد
ای خوشا روزی که خلق دادخواه
بگسلد از دست و پا زنجیر شاه !

.
 
آخرین ویرایش:
چقدر " حرف دل " در این شعر هست !
ابتهاج در " بانگ نی" گفته :
فاش میگویم به آواز بلند
همچو نی گر بند بندم بگسلند
روزگار پیر را تا یاد بود
پایه این تخت بر بیداد بود
هم از آن ضحاک تا این اژدها
از ستم هرگز نشد مردم رها
...
هر که در خود کاوه ای دارد نهان
ای برادر ، کاوه ات را وارهان !
کاوه را آزاد کن تا برجهد
خیره سر را تیغ بر کردن نهد
ای خوشا روزی که خلق دادخواه
بگسلد از دست و پا زنجیر شاه !

.
در شگفت از این غبار بی سوار
خشمگین، ما ناشریفان مانده ایم.
آبها از آسیا افتاد؛ لیک
باز ما با موج و توفان مانده ایم.

هرکه آمد بار خود را بست و رفت.
ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب.
زان چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ؟
زین چه حاصل، جز فریب و جز فریب؟

باز می گویند: فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود.
کاوه ای پیدا نخواهد شد،امید!
کاشکی اسکندری پیدا شود.


اخوان ثالث
 
نخستین‌بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه‌چیز و همه‌کس را متعلق به خود دانستم. امروز که تهی از خودخواهی‌ها و تصاحب‌ها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام می‌کنم. این است نظام عشق؛ هیچ‌کس نبودن!

ایران درودی (در فاصله ی دو نقطه)
 
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم...

سعدی
 
خواب در چشم ترم میشکند
....
نیما یوشیج
 
در خطرگاهی که دامن بر کمر بستست کوه
بستر و بالین خود ما خواب غفلت کرده ایم
#-)
 
كسى كه طعم خوب يك رابطه را چشيده باشد
نميتواند با هر فردى وقتش را بگذراند
و اين دليل تنهايى خيلياست
 
در خویش می سازم تو را ، در خویش ویران می کنم
می ترسم از حرفی که باید گفت و پنهان می کنم
 
Back
بالا