جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

فاطیما

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,109
امتیاز
22,504
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Esf
سال فارغ التحصیلی
99
گر خورد خون دلم مردمک دیده رواست/که چرا دل به جگرگوشه ی مردم دادم
 

هولدن

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
886
امتیاز
12,249
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
وقتی دلتنگم به تو می اندیشم
یادتو مربعی است محو و لرزان...
محمد ابراهیم جعفری
 

Karin

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
573
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
Farzanegan
شهر
Urmia
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
گفت:دعاکنی می آید
گفتم انکه با دعایی بیاید ب نفرینی میرود
خواستی بیایی با دعا نیا با دل بیا..
 

aliiii9

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
480
امتیاز
7,605
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی2
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
طلایimc
دانشگاه
دامغان
رشته دانشگاه
داروسازی
امام صادق سلام الله علیه : مَن عَیَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم یَمُت حَتّى یَرکَبَهُ
کسى که مؤمنى را براى گناهى سرزنش کند، نَمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود!
میزان الحکمة: ح ۱۴۸۵۴
پ.ن:نمیدونم اینجا میشه حدیث هم گذاشت یا نه ولی گفتم یه بارم حدیث بذارم...
 

Karin

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
573
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
Farzanegan
شهر
Urmia
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
کسی چه می داند!
من امروز چند بار فرو ریختم ؛
چند بار دلتنگ شدم!
از دیدن کسی که
فقط پیراهنش شبیه تو بود...
 

Karin

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
573
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
Farzanegan
شهر
Urmia
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
چه غریبه های خوبی ک به طور شانسی دوستای خوبمون میشن...
و چه دوستایی که به ناگاه غریبه میشن...
----
اگر دیداری هم نباشد
حتی اگر لمسی هم نباشد
بی‌دلیل برای بعضی‌ها
همیشه جایی در دل‌هایمان هست…
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:

"Mehrab"

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
445
امتیاز
3,720
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
1398
آل پاچینو : بخشیدن بعضی ها مثل یک گلوله دادن بهشونه که اون تیری رو که خطا به سمتت شلیک کرده رو جبران کنه!
 

SARA.MA

♧♢♡♤
ارسال‌ها
217
امتیاز
5,685
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
Al
سال فارغ التحصیلی
1441
ژان وال ژان؛
مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم...!
این دیگر چه دنیایی است!:|
بینوایانx:
ویکتور هوگو
8->
 
بالا