مشاعره

[Yeganeh138]

تا کی غمِ آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذرانم یا نه

هر گه که دل به عشق دهي خوش دمي بود
در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست

 

[برفــــ]

هر گه که دل به عشق دهي خوش دمي بود
در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست

ته دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
به جان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست
باباطاهر

 

[Yeganeh138]

ته دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
به جان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست
باباطاهر

تو را تا آسمان صاحب نظر کرد
مرا مفتون و مست و بی خبر کرد

 

[shgh.tv]

در گلشن بوستان رویش
زنگی بچگان ز ماه زاده

سعدی

 

[آدنوزین :)]

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما

 

[برفــــ]

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما

آب و آتش به هم آمیخته‌ای از لب لعل
چشم بد دور که بس شعبده بازآمده‌ ‌ای
حافظ

 

[Yeganeh138]

یکی خندید و گفت این درهم خرد
نمی ارزید این بیع و شرا را

 

[Shkf.tv]

یکی خندید و گفت این درهم خرد
نمی ارزید این بیع و شرا را

از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف

 

[برفــــ]

از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف

فکر را پر بدهید
و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر
فکر باید بپرد
برسد تا سر کوه تردید
و ببیند که میان افق باورها
کفر و ایمان چه بهم نزدیکند
نیما یوشیج

 

[shgh.tv]

دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر

حافظ

 

[آدنوزین :)]

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

 

[shgh.tv]

در شهر به رسوایی دشمن به دفم برزد
تا بر دف عشق آمد تیر نظر تیزم

سعدی

 

[آدنوزین :)]

مردمی را نشود هیچ حجابی مانع
سرمه خاموش نسازد نظر گویا را
صائب تبریزی

 

[برفــــ]

مردمی را نشود هیچ حجابی مانع
سرمه خاموش نسازد نظر گویا را
صائب تبریزی

از بس چو تنها بیندم از شرم گردد مضطرب
می‌ میرم از شرمندگی بر من چو تنها بگذرد
هاتف اصفهانی

 

[Yeganeh138]

در کمین ترکتازان و کمانداران عشق
سینه ای آماده بهر تیر باران داشتن

 

[آدنوزین :)]

نیست در دیده ما منزلتی دنیا را
ما نبینیم کسی را که نبیند ما را

 

[Yeganeh138]

ای خوش اندر کوچ کردن خانه در جان داشتن
روی مانند پری از خلق پنهان داشتن

 

[abb]

نیّر و رخشان چو شبه،چکمه اش
خفته یکی شیر به هر تکمه اش

 

[Shkf.tv]

نیّر و رخشان چو شبه،چکمه اش
خفته یکی شیر به هر تکمه اش

شادی مجلسیان از قدم و مقدم توست
جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت

 

[برفــــ]

شادی مجلسیان از قدم و مقدم توست
جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت

ترک یاران کرده ای ای بی وفا یار این کند؟
دل ز پیمان برگرفتی هیچ دلدار این کند؟
ترک ما کردی و کردی دشمنی با دوستان
شرم بادت زین عمل ها یار با یار این کند؟