- ارسالها
- 655
- امتیاز
- 18,223
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- سیرجان
- سال فارغ التحصیلی
- 1400
درین دنیای بیحاصل چرا مغرور میگردی؟ساقی سیم ساق من گر همه درد می دهد
کیست که تن چو جام می جمله دهن نمیکند
[/QUOTE
سلیمان گر شوی آخر،نصیب مور میگردی
درین دنیای بیحاصل چرا مغرور میگردی؟ساقی سیم ساق من گر همه درد می دهد
کیست که تن چو جام می جمله دهن نمیکند
[/QUOTE
یک ذره نسیم خاک پایت بوزیددرین دنیای بیحاصل چرا مغرور میگردی؟
سلیمان گر شوی آخر،نصیب مور میگردی
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمندیک ذره نسیم خاک پایت بوزید
زو گشت درین جهان همه حسن پدید
هر کس که از آن حسن یکی ذره بدید
بفروخت دل و دیده و مهر تو خرید
دل سیر شد از غصه گردون خوردندرد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند
سخت بالا بروی ساده بیایی پایین
قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ/ به قرآنی که اندر سینه داریدل سیر شد از غصه گردون خوردن
وز دست ستم سیلی هر دون خوردن
تا چند چو نای هر نفس ناله زدن
تا کی چو پیاله دم به دم خون خوردن
تو را از آتش دوزخ چه باک استیک نظر مستانه کردی عاقبت
عقل را دیوانه کردی عاقبت
تا یار مرا ربوده از هستی خویشتا علی گفتم زبان آتش گرفت
پیش چشمم آسمان آتش گرفت
دیشب که دلم ز تاب هجران میسوختشمع خندید و به هر بزم از آن معنی سوخت
خنده بیچاره ندانست که جایی دارد
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو / تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده امدیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت
اشکم همه در دیده گریان میسوخت
میسوختم آنچنان که غیر از دل تو
بر من دل کافر و مسلمان میسوخت
همی با عقل در چون و چرائیناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟
(حافظ)
هر سحری چو ابر دی بارم اشک بر درتناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟
(حافظ)
وفا نکردی و کردم خطا ندیدی و دیدمهر سحری چو ابر دی بارم اشک بر درت
پاک کنم به آستین اشک ز آستان تو
مولانا
ما باده عزت و جلالت نوشیموفا نکردی و کردم خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم بریدی و نبریدم
مراد دل از تماشای باغ عالم چیستما باده عزت و جلالت نوشیم
در راه شرف از دل و از جان کوشیم
گر در صف رزم جامه از خون پوشیم
آزادی را به بندگی نفروشیم
مراد دل از تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن