برفــــ
-
- ارسالها
- 176
- امتیاز
- 11,396
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان امین
- شهر
- اصفهان
- سال فارغ التحصیلی
- 1403
سیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوییک شب از عشاق جا ماندیم وبس
قصه نالایقی خواندیم وبس
نیست ممکن هرکه مجنون شد دگر عاقل شود
سیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوییک شب از عشاق جا ماندیم وبس
قصه نالایقی خواندیم وبس
دیدار یار غائب دیگر نه شور داردسیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوی
نیست ممکن هرکه مجنون شد دگر عاقل شود
در طالع من نیست که نزدیک تو باشمدیدار یار غائب دیگر نه شور دارد
ابری که خود نداند،برناکسان ببارد
در شکنید کوزه را پاره کنید مشک رادر طالع من نیست که نزدیک تو باشم
می گویمت از دور دعا گر برسانند
وه که به این عمر های کوته بی اعتبارتا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده وصل اگر دهد طاقت اتظار كو؟
شاعرشم نمیدونم
دیده بگشا ای به شهد مرگ نوشینت رضاآن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایهی گیسوی نگار آخر شد
احد لیس کمثله صمد لیس له ضددیده بگشا ای به شهد مرگ نوشینت رضا
دیده بگشا بر عدم ای مستیِ هستی فزا
دیده بگشا ای پس ازسوء القضا حسن القضا
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
سر نهادیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
من که مست می جانم تننا هو یاهورفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشتمن که مست می جانم تننا هو یاهو
فارغ از کون و مکانم تننا هو یاهو
مولانا