مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تو را کس نگوید نکو میکنی
که جان در سر کار او میکنی
 
یکبار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله هارا
محمد علی بهمنی
 
این که خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
 
تنها خطای زندگی ام عشق بود و بس
رو کن به من قشنگ ترین اشتباه من
سید مهدی نقبایی
 
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
 
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
 
تو را تیشه دادم که هیزم کنی
ندادم که بر فرق مردم زنی
 
یا رب مکن از لطف پریشان ما را / هر چند که هست جرم و عصیان ما راذات تو غنی بوده و ما محتاجیم / محتاج بغیر خود مگردان ما را
ابوسعید ابوالخیر
 
این جماعت همه گرگ اند مبادا که تو را
پی یک شام بزرگ اند مبادا که تو را
علیرضا آذر
 
اینکه مردم نشناسند تورا غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد
فاضل نظری
 
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم

فاضل نظری
 
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران ٬ وای بحال دگران
شهریار
 
نی جنگ و مصاف است مصاف است مصاف
وصل است و زفاف است زفاف است زفاف

مولانا
 
فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم
 
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آنست که بدرود کنی زندان را
حافظ
 
از سکندر صفحه آیینه ای بر جای ماند
تا چه خواهد ماند از مجموعه ما بر زمین
صائب تبریزی
 
ندارم ترسی من از ببر و یوز و حمله شیران
از آن گرگی که میپوشد لباس میش میترسم
 
مانده ام خیره به راه
نه مرا پای گریز
نه مرا تاب نگاه

فریدون مشیری
 
هر آن کو که راند سخن بر دروغ
ستمکاره خوانیمش و بی فروغ
 
غلام همت آن نازنینم
که کار خیر بی روی و ریا کرد
 
Back
بالا