مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست
 
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
 
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم
گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم
 
من عمر خویشتن به صبوری گذاشته‌ام
عـمری دگر بباید تا صـبر، بر دهد
دقیقی سمرقندی
 
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

مولانا
 
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که دربرابر چشمی و غایب از نظری
حافظ
 
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم
 
من آن منجم فرتوت که دایم بر آسمان نظر دارد
تو آن ستاره ایی هستی که هر صد سال قصد گذر دارد
آرش رواده
 
در پیش پای بنگر و آن گه گذار پای در راه چاهو چشم تو همواره در قفاست
پروین اعتصامی
 
در گل بمانده پای دل جان می‌دهم چه جای دل
وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای دل

مولانا
 
لیلای دلم هوای مجنون دارد
در سینه غمی عمیق ،مدفون دارد
 
دیگر هر شب با خیالت تا سحر بیدار....نه!
نسخه ی آرامش من بعد از این سیگار...نه!
 
دل تنگم و دیدار تو درمان منست
بی رنگ رخت زمانه زندان منست
برهیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچه از غم هجران تو بر جان منست
مولانا
 
تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا
 
آهسته در گوشت بيا چيزی بگويم
پيراهنم پيراهنت را دوست دارد
ایرج علی نژاد
 
دگر سازی نمیسازم ز سوزم
دگر با کس نگویم تیره روزم
دگر خامش شوم حرفی نگویم
ز کس سنگ صبوری من نجویم

ملک‌نامه
@maleck :)
 
Back
بالا