مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
هم رهزني هم ره بري هم ماهي و هم مشتري
هم اين سري هم آن سري اي گنج استهظار من
نوروز رسید و قلب من لیک، فرقی نکند به قلب دیروز
قلبی شده پر ز کینۀ خلق، قلبیست تهی ز ناله و سوز
 
نوروز رسید و قلب من لیک، فرقی نکند به قلب دیروز
قلبی شده پر ز کینۀ خلق، قلبی که تهی ز ناله و سوز
زين دايره مينا خونين جگرم مي ده
تا حل كنم اين مشكل در ساغر مينايي
 
زين دايره مينا خونين جگرم مي ده
تا حل كنم اين مشكل در ساغر مينايي
یک نگاهت به من اموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند

تا الان داشتم فکر میکردم با ی چی حفظم
 
یک نگاهت به من اموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند

تا الان داشتم فکر میکردم با ی چی حفظم
دیندار و بی دین جملگی، سر می کند در تیرگی
یا رب مرا مقصود تو، وز هر دگر بیگانگی
 
دیندار و بی دین جملگی، سر می کند در تیرگی
یا رب مرا مقصود تو، وز هر دگر بیگانگی
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
 
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
روی پوشاندن و پوشاندن این ماه تمام
آنچه با اهل زمین کرد نمیدانی چیست
 
روی پوشاندن و پوشاندن این ماه تمام
آنچه با اهل زمین کرد نمیدانی چیست
تسبیح وا نه ساقیا یک دم نظر در باده کن
جامی بگردان از می و زلفت کمی افتاده کن
 
تسبیح وا نه ساقیا یک دم نظر در باده کن
جامی بگردان از می و زلفت کمی افتاده کن
نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند...

ه.الف.سایه
 
نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
وگرنه بر درخت تر کسی تبر نمی زند...

ه.الف.سایه
دستان به سوی آسمان گردان و دل کن زین و آن
هیچ اند جمله غیر آن حیران ممان اندر جهان
 
یعقوب وار ناله بزن در فراق دوست
سخت است پاره ای ز جگر را جدا شدن
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ کَه طور تویی خسته به منقار مرا

اولین شعر خارج از کتابی که حفظ شدم! سال هفتم هرکسی که مشاعره یا المپ ادبیات شرکت کرده بود به من میرسید اینو میخوند و اینقدر گفتن که حفظ شدم :))
 
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ کَه طور تویی خسته به منقار مرا

اولین شعر خارج از کتابی که حفظ شدم! سال هفتم هرکسی که مشاعره یا المپ ادبیات شرکت کرده بود به من میرسید اینو میخوند و اینقدر گفتن که حفظ شدم :))
ای پاره های زخم فراوان پیکرت
مارا ببر به مشرق آینه گسترت
 
تأمل در آیینه دل کنی
صفایی به تدریج حاصل کنی
یاد دلنشینت ای امید جان
هرکجا روم روانه با من است
ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است
 
یاد دلنشینت ای امید جان
هرکجا روم روانه با من است
ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است
ترانه ای ز نو بخوان ترنم از حبیب کن
بنوش جرعه باده ای نوای خود طبیب کن
 
یاد دلنشینت ای امید جان
هرکجا روم روانه با من است
ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است
نه تنها چهره تاریکم افروخت
هنر ها و تجلی هایم آموخت
 
Back
بالا