مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل های تر دارد...
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است
 
به به
زندگی ابنماییست که بیهوده در آن
دست و پا میزنی و دور خودت میگردی
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

(هروقت میخوام اینو بنویسم اولش اشتباهی میزنم هند جگرخوار:-")
 
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

(هروقت میخوام اینو بنویسم اولش اشتباهی میزنم هند جگرخوار:-")
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
 
وُردم من و درونم هر کس نوشته دارد
موج کلام بی جان بر صورتم ببارد
دوستان این روزها از هم گریزانند و من
دشمنی دارم که در دل میهمانش کرده ام
 
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است
تواضع کند هوشمند گزین
نهد شاخ پر میوه سر بر زمین ...

مارا چه بسیار کار هاست و باید رویم / گر صاحب مجلس مارا جواز دهد:)
 
تواضع کند هوشمند گزین
نهد شاخ پر میوه سر بر زمین ...

مارا چه بسیار کار هاست و باید رویم / گر صاحب مجلس مارا جواز دهد:)
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چی میخواهی کن ولیکن ان نکن

یه صفحه مشاعره کردیم:-"
 
Back
بالا