مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
لاجرم باید که ترک خویش گویی عاشقا
ورنه سودای متاع خود پرستان کی کنند
دوشينه به من اين همه دشنام كه دادي
پاداش دعايي است كه بر جان تو كردم
 
دوشينه به من اين همه دشنام كه دادي
پاداش دعايي است كه بر جان تو كردم
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه آباد
 
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد
ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه آباد
در دايره قسمت ما نقطه تسليميم
لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرمايي
 
تا زلف تو بر طرف بناگوش فرو ريخت
از هر طرفي گوش به فرمان تو كردم
من ندارم نظری در پی چشمان کسی
به اسارت نبرم من دل خندان کسی
کاروان نیست که دل هرکه که خواهد اید
فکر کردی دل من هم شده ویلان کسی؟
 
من ندارم نظری در پی چشمان کسی
به اسارت نبرم من دل خندان کسی
کاروان نیست که دل هرکه که خواهد اید
فکر کردی دل من هم شده ویلان کسی؟
يار مردان خدا باش كه در كشتي نوح
هست خاكي كه به آبي نخرد طوفان را
 
Back
بالا