مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
مهیا شو که می آید طنین رحلت از کوسی
که چون وقتش فرا برسد دگر نتوان مهیا شد
دارم هواي صحبت ياران رفته را
ياري كن اي اجل كه به ياران رسانيم
 
مستان به هوش آیید هوش اینجا نسیمی می وزد
کز لطف آنم مرغ دل، تا قاف جان ها می پرد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هـزار آفــرین بر غم باد
 
دو چشم خشک شد امروز از بس گریه بر دیروز
دگر امشب کدامین چشم بر فردای من گرید؟
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد
 
تنها دل ما نیست که در آتش و آب است
هر سوخته ای ، دیده تر داشته باشد
دریای سرشک دیده ی پر نم ماست
وان بار که کوه برنتابد غم ماست
در حسرت همدمی بشد عمر عزیز
ما در غم همدمیم و غم همدم ماست...
 
دریای سرشک دیده ی پر نم ماست
وان بار که کوه برنتابد غم ماست
در حسرت همدمی بشد عمر عزیز
ما در غم همدمیم و غم همدم ماست...
تو اگر باشی سرشار بهارم همه عمر
چه غم از فته ی پاییز و زمستان دارم
 
Back
بالا