مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
من همسفر شراب از زرد به سرخ
من همره اضطراب از زرد به سرخ
یک روز به شوق هجرتی خواهم کرد
چون هجرت آفتاب از زرد به سرخ
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا زخال تو خاکم شود عبیر آمیز
 
درد عاشقي را دوايي بهتر از معشوق نيست
شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيد
در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز
چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود
 
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و وردانم جو شمع
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ما سوا فکندي همه سايه ي هما را
 
دیـرجـوشـی تو در بوته هجرانم سوخت
سـاخـتـم ایـن هـمـه تـا وارهم از خامیها
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پريشان و دست كوته ماست
 
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم
مـن از تـو هـیـچ نـخـواهـم جـز آنـچـه بـپـسـنـدی
کـه دلـپـسـنـد تو ای دوست دل بخواه من است
 
مـن از تـو هـیـچ نـخـواهـم جـز آنـچـه بـپـسـنـدی
کـه دلـپـسـنـد تو ای دوست دل بخواه من است
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
 
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
شبي مجنون به ليلي گفت کاي محبوب بي همتا
تو را عاشق شود پيدا ولي مجنون نخواهد شد
 
شبي مجنون به ليلي گفت کاي محبوب بي همتا
تو را عاشق شود پيدا ولي مجنون نخواهد شد
دل بـه هـجـران تـو عمریست شکیباست ولی
بــار پــیــری شــکــنــد پـشـت شـکـیـبـائـی را
 
دل بـه هـجـران تـو عمریست شکیباست ولی
بــار پــیــری شــکــنــد پـشـت شـکـیـبـائـی را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
 
Back
بالا