- ارسالها
- 225
- امتیاز
- 3,653
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- شهرکرد
- سال فارغ التحصیلی
- 1398
تا کی دو شاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکیای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهرهء مشعشع تابانم آرزوست
تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو
مولانا
تا کی دو شاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکیای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهرهء مشعشع تابانم آرزوست
ویرانه نه آنست ک جمشید بنا کردتا کی دو شاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی
تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو
مولانا
من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزانترحم صبا مگرم دست گیر شود
که در مسیر طلب رهنما نمبینم
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چراآسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
یک تار موی او به دو عالم نمیدهندآسمان تاب نگاه تو نداشت
سوی خود خواند تو را تا که نگاهش نکنی
من به دنبال تو با عقربه ها می چرخمتو همه هستی من هستی و هستم با تو
قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم
آخر این درد دل من به دوائی برسدتا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را
دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیفآخر این درد دل من به دوائی برسد
آخر این ناله شبگیر به جایی برسد
من گرفتار و تو در بند رضای دگراندریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف
ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم
لاله دیدم روی زیبای توام آمد به یادنبود سزای من این سرنوشت شوم که من
چه خوش به مهربانی آن ماهوش نهادم دل