مشاعره

[saba.hjm]

یار گرفته ام بسی چون تو ندیده ام کسی
شمع چنین نیامده است از در هیچ مجلسی
سعدی

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

 

[علیـــــــــــــــ]

تنهایی آنقدَر کتکم زد که صورتم
از بوسه های یارِ خیالی، کبود شد

خروش​

 

[saba.hjm]

تنهایی آنقدَر کتکم زد که صورتم
از بوسه های یارِ خیالی، کبود شد

خروش

دردم آمد سوختم اما نگفتم که بمان
من تورا به زور نه ، با دل فقط میخواستم

 

[علیـــــــــــــــ]

میانِ خواب عمیقا تو را بغل کردم
و دل به پهنه ی دریای بی کرانه زدم

خروش​

 

[Shkf.tv]

مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت
به تماشای تو آشوب قیامت برخاست

 

[علیـــــــــــــــ]

تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است
زندگی در دوستی با مرگ عالی تر شده است

هر نگاهی می‌تواند خلوتم را بشكند
كوزهٔ تنهایی روحم سفالی تر شده است


فاضل نظری​

 

[D3la]

تو ميگويى كه دل از خاك و خون است

گرفتار طلسم كاف و نون است

دل ما گرچه اندر سينه ى ماست

وليكن از جهان ما برون است

 

[saba.hjm]

تو ميگويى كه دل از خاك و خون است

گرفتار طلسم كاف و نون است

دل ما گرچه اندر سينه ى ماست

وليكن از جهان ما برون است

تهمت نالایقی بر ما زدی رفتی قبول
در پس لایق برو ماهم تماشایش کنیم

 

[Shkf.tv]

تهمت نالایقی بر ما زدی رفتی قبول
در پس لایق برو ماهم تماشایش کنیم

من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم
اگر گلی به حقیقت عجین آب حیاتی
سعدی

 

[saba.hjm]

من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم
اگر گلی به حقیقت عجین آب حیاتی
سعدی

یک شب تو به خوابِ من برا بوسیدی
یک هفته ی بعد صورتم را شستم

 

[علیـــــــــــــــ]

مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار
ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند

حافظ

 

[saba.hjm]

مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار
ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند

حافظ

در هوایت بی‌قرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب

روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب

 

[علیـــــــــــــــ]

بخت باز آید از آن در که یکی چون تو دراید
روی نیکوی تو دیدن درِ دولت بگشاید

سعدی

 

[Shkf.tv]

بخت باز آید از آن در که یکی چون تو دراید
روی نیکوی تو دیدن درِ دولت بگشاید

سعدی

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
حافظ

 

[Amin rouhi]

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
حافظ

دردی‌ست غیر مردن کآن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن؟
~مولانا.

 

[saba.hjm]

دردی‌ست غیر مردن کآن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن؟
~مولانا.

نکند دام نهد خام شوی، رام شوی
نپری جَلد شوی بی پر و بی بال شوی

 

[Amin rouhi]

نکند دام نهد خام شوی، رام شوی
نپری جَلد شوی بی پر و بی بال شوی

یا رب به خدایی خدایی‌ات
وانگه به کمال کبرایی‌ات
از عمر من آن‌چه هست بر جای
بستان و به عمر «لیلی» افزای!
~نظامی.

 

[saba.hjm]

یا رب به خدایی خدایی‌ات
وانگه به کمال کبرایی‌ات
از عمر من آن‌چه هست بر جای
بستان و به عمر «لیلی» افزای!
~نظامی.

یا بیا مسلمان شو یا مرا نصارا کن
از رخ چو خورشیدت نوک برقه بالا کن

 

[Amin rouhi]

یا بیا مسلمان شو یا مرا نصارا کن
از رخ چو خورشیدت نوک برقه بالا کن

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی؟
جهان و هر چه در آن‌اند صورت‌اند و تو‌ جانی!
~شیخ اجل.

 

[saba.hjm]

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی؟
جهان و هر چه در آن‌اند صورت‌اند و تو‌ جانی!
~شیخ اجل.

یک نفر را دوست دارم شعر میگویم براش
آمده در زیر شعر من نوشته عاشقین؟