- ارسالها
- 561
- امتیاز
- 15,883
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی 1
- شهر
- ساری
- سال فارغ التحصیلی
- 1400
ناصحم گوید صبوری پیشه کن در عشق دوستیک نفر را دوست دارم شعر میگویم براش
آمده در زیر شعر من نوشته عاشقین؟
کز صبوری به شود درد تو، اما کی شود؟!
~رهی.
ناصحم گوید صبوری پیشه کن در عشق دوستیک نفر را دوست دارم شعر میگویم براش
آمده در زیر شعر من نوشته عاشقین؟
دلی گرفته و چشمی به راه دارم منناصحم گوید صبوری پیشه کن در عشق دوست
کز صبوری به شود درد تو، اما کی شود؟!
~رهی.
نامدگان و رفتگان از دو کرانهی زماندلی گرفته و چشمی به راه دارم من
نخواه بی تو بمانم گناه دارم من
ناممان منتسبش بود نمیدانستیمنامدگان و رفتگان از دو کرانهی زمان
سوی تو میدوند، هان! ای تو همیشه در میان!
~سایه.
ماجرا کم کن و بازآ، که مرا مردم چشمناممان منتسبش بود نمیدانستیم
جانمان در طلبش بود نمیدانستیم
تو دل بستی به معشوقی که خود معشوقها داردماجرا کم کن و بازآ، که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت!
~لسانالغیب.
تو دل بستی به معشوقی که خود معشوقها دارد
رها کن ای دل غافل خدای بت پرستت را
تو خار چشم بودی قلعه ی یک عمر پا برجاتا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
ای مسلمانان فغان زان نرگس جادو فریبتو خار چشم بودی قلعه ی یک عمر پا برجا
که حالا شهر دارد جشن می گیرد نشستت را
بغض مجنون بعد لیلی بر کسی پوشیده نیستای مسلمانان فغان زان نرگس جادو فریب
کو به یک ره برد از من صبر و آرام و شکیب
سعدی
ما به دام عشقبازی ها نشستیم و هنوز
هستیام رفت و دلم سوخت و خون شد جگرم
باخبر باش که بعد از تو چه آمد به سرم
در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی
نکته اینجاست که من رازنگهدارترم
احسان انصاری
@Ehsan.Ansari
ما چشم بستگانیم، بر این سرای پر آه
در خیالت، سیلی از شهزاده ها سوی تو می آیند
پشت این گرد و غبار اما سواری نیست دلدارم!
خروش
تو همان جرعه آبی که نشد وقت سحرهرکه خواهد گو بیا و هرچه خواهد گو بگو
گیر و دار و حاجب و دربان در این درگاه نیست
هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
حافظ
دریچه ای ز امیدم گشوده بود ولیتو همان جرعه آبی که نشد وقت سحر
بزنم لب به تو و زود اذان را گفتند
هنوز در سر فرهاد شور شیرین استدریچه ای ز امیدم گشوده بود ولی
ز باد سرد حوادث دریچه بسته شده