- ارسالها
- 6
- امتیاز
- 1,325
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی
- شهر
- دامغان
- سال فارغ التحصیلی
- 1398
دسیسه های فلک بود و آه حسرت لاله
که زندگانی نرگس، شده شکایت و ناله
که زندگانی نرگس، شده شکایت و ناله
هر خنده ی تو ، زلزله با قدرت بالادسیسه های فلک بود و آه حسرت لاله
که زندگانی نرگس، شده شکایت و ناله
دوش در خوابم در آغوش آمدیهر خندی تو ، زلزله با قدرت بالا
لبخند نزن ، ریخت دلم ، خانه ات آباد
بعد دیدار تو هر روز دعا میکردمدوش در خوابم در آغوش آمدی
وین نپندارم که بینم جز به خواب
~اینا رو سعدی میگه دیگه
جهاندار هوشنگ با رای و دادبعد دیدار تو هر روز دعا میکردم
که به کافر نشود هیچ مسلمان محتاج
در دو چشم من نشین ای آن که از من من تریجهاندار هوشنگ با رای و داد
به جای نیا، تاج بر سر نهاد
~فردوسی.
یکی جانیست در عالم که ننگش آید از صورتدر دو چشم من نشین
ای آنکه از من من تری
دلا دلبر زکفم برون شد و توبی خبرییکی جانیست در عالم که ننگش آید از صورت
بپوشد صورت انسان ولی انسان من باشد
یکی شادمانی بُد اندر جهاندلا دلبر زکفم برون شد و توبی خبری
حقا که در عالم تن وز همه عالم بی خبری
نباشد همی نیک و بد پایداریکی شادمانی بُد اندر جهان
میان کِهان و میان مِهان
ریزش کوه یقین آسان نیستنباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
حرفهای ما هنوز ناتمامریزش کوه یقین آسان نیست
سال ها سیل شکش فرسانده
در علاج درد ما رنگ از رخ تدبیر ریختحرفهای ما هنوز ناتمام
تا نگاه میکنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه باخبر شوی،
لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود
آه ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان، چقدر زود دیر میشود
تا در طلب گوهر کانی کانیدر علاج درد ما رنگ از رخ تدبیر ریخت
دید تا ویرانی ما را دل تعمیر ریخت
یاسمن صبحدمان با دل پروانه چه نجوا می کرد؟تا در طلب گوهر کانی کانی
تا در هوس لقمه نانی نانی
تا به دامن ننشیند ز نسیماش گردییاسمن صبحدمان با دل پروانه چه نجوا می کرد؟
که ز حسرت سر انگشت به لب بلبل داشت
تاوان مهرورزی ما خون دل شدهتا به دامن ننشیند ز نسیماش گردی
سیل خیز از نظرش رهگذری نیست که نیست.
~لسانالغیب.
قوم از شراب مست و ز منظور بینصیبتاوان مهرورزی ما خون دل شده
پایان بهتری نبود ز برای عشق
آرام و قرارم کو؟ بنیاد و قوامم کو؟قوم از شراب مست و ز منظور بینصیب
من مست از او چنان که نخواهم شراب را
~شیخ اجل.