دلم در نزد جانان است امشبشب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
سعدی
به سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داریدلم در نزد جانان است امشب
چو مرغ نیم بریانست امشب
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باشبه سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داری
به درمانم نمیکوشی نمیدانی مگر دردم
حافظ
تو نیکی میکن و در دجله اندازمن اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
بچه ها رفتن بخوابناینجا که باز خوابید