مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
از فروغ عشق، خورشید قیامت کن مرا
 
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
 
در گوش قدردانی من حلقه زرست
هرکس که گوشمال به جا میدهد مرا :-"
 
امروز به از دینه ای مونس دیرینه
دی مست بدان بودم کز وی خبرم آمد
 
دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید
جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسید
(البته که شیش ماه پیش فصل بهاران رسید درواقع)
 
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
:D
 
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
 
یکی را به سر برنهد تاج بخت
یکی را به خاک اندر ارد ز تخت
 
تو پاک باش و برون آی بی حجاب و مترس :-"
کسی به صید غزال حرم نخواهد شد...
 
مردن و خاکی شدن بهتر که با تو زیستن :-"
سوختن خوشتر بسی کز روی تو گردم جدا...
 
ای باغبان ای باغبان امد خزان امد خزان
بر شاخ و برگ از درد دل بنگر نشان بنگر نشان
 
دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود
 
لب و دندان سنایی همه توحید تو گویند
مگر از اتش دوزخ بودش روی رهایی
 
ترک ما کردی برو هم صحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی با هرکه خواهی یار باش
 
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر ازین؟
 
درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر مارا نیست پایان الغیاث
 
در ان گلشن که دارد جلوه ی طاووس هر زاغی
همان بهتر که زیر بال و پر باشد سر بلبل
 
در ان گلشن که دارد جلوه ی طاووس هر زاغی
همان بهتر که زیر بال و پر باشد سر بلبل
لبش می‌بوسم و در می‌کشم می//به آب زندگانی برده‌ام پی
نه رازش می‌توانم گفت با کس//نه کس را می‌توانم دید با وی
 
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان مارا بس
 
سالها شد رفته دمسازم ز دست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی میکند
 
Back
بالا