دزدان شبرو در طلب، از شمع ترسند ای عجب
تو شمع پیکر نیم شب دل دزدی اینسان تا کجا؟
تو شمع پیکر نیم شب دل دزدی اینسان تا کجا؟
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منشدردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
حافظ
مرا اگر تو نخواهی منت به جان خواهمتنگی دل را کجا جز بر در جانان برم؟
دل ندارد طاقت دوری بیا گاهی تو ام
#فی_البداهه
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدارومی روی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد
ترک ما کردی برو هم صحبت اغیار باشای نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست
حافظ
ترک ما کردی برو هم صحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش