تو برو تا دم میخانه ببینی و بفهمی
که گذرگاه من است شهره ی آن جام
#فی_البداهه
که گذرگاه من است شهره ی آن جام
#فی_البداهه
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را؟تاج سرت افسر لعمرک
تشريف برت قبای لولاک
محمد حسين غروی اصفهانی معروف به كمپانی
اَتَزعَمُ انک جرمُ صغيرکی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را؟
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را؟
"فروغی بسطامی"
تا که از طارم میخانه نشان خواهد بودتو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
:)
حافظ جان
در گلویم گیر کرده زخم یک بغض غریبیا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود
کاو را به سر کشته هجران گذری بود
من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبیمردم از فتنه گریزند و ندانند که ما
به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم