Su Señor
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 327
- امتیاز
- 1,162
- نام مرکز سمپاد
- شهید بابائی
- شهر
- قزوین
- سال فارغ التحصیلی
- 0000
آها ببخشیدشما باید با حرف د شعر می گفتید
آها ببخشیدشما باید با حرف د شعر می گفتید
در دیاری كه در او نیست كسی یار كسی
كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
در دیاری كه در او نیست كسی یار كسی
كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی
مث که به شعرایی که با د تمام میشن علاقه داریسرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
دل بر تو نهم، زنم بداندیشان را
وز تو نبرم ستیزهٔ ایشان را
گر عمر مرا در سر کار تو شود
عهد تو به میراث دهم خویشان را
فخرالدین_عراقی
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولیدارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شدهام بی سر و سامان که مپرس
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بودساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود، یار کجاست؟
حافظ
من قبلا گفتمدست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن در آید
(شاعرش یادم نی دوباره ادبیات تکمیلی نهم بود)
تو بر مقامه ی خویشی و زانچه گفتم بیشامیدوارم اینو دیگه کسی نگفته باشه:
میر من خوش میروی کاندر سر و پا میرمت
خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادمتو بر مقامه ی خویشی و زانچه گفتم بیش
ولیکن دیده ز هجرت نه روشن است نه صاف
مولانا
#کرم_استراتژی با من موند آخر : ))