مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشقم و از هر دو جهان ازادم
حافظ
ده تا ف دیگه هم بخوای پیدا کردم =))=))
معانی چون کند اینجا تنزل
ضرورت باشد او را از تمثل

شبستری

۱- استراتژی من تک حرفی نیست!
۲- صحیح من هر چی بگم تو میتونی براش سرچ کنی جواب بیاری ولی حقیقتا ارزش نداره اون جوری :))
خودت بلد باشی یعنی مشاعره کردی :)) کپی پیست که همیشه ممکنه :))
 
معانی چون کند اینجا تنزل
ضرورت باشد او را از تمثل

شبستری

۱- استراتژی من تک حرفی نیست!
۲- صحیح من هر چی بگم تو میتونی براش سرچ کنی جواب بیاری ولی حقیقتا ارزش نداره اون جوری :))
خودت بلد باشی یعنی مشاعره کردی :)) کپی پیست که همیشه ممکنه :))
لبش میبوسم و در میکشم می :-"
به آب زندگانی برده ام پی
حافظ
 
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی کلستان غم مخور
حافظ
(ادبیات سال نهم ):D
دیگ پهلوی میذاشتی سرچ کنیم 2 زار آبرومونو حفظ میکردیم!
خسته نباشم
رازی که خطر کنندگان میدانند
در بازی خون برندگان می دانند
مصطفی علی پور
 
آخرین ویرایش:
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی کلستان غم مخور
حافظ
(ادبیات سال نهم ):D
دیگ پهلوی میذاشتی سرچ کنیم 2 زار آبرومونو حفظ میکردیم!
خسته نباشم

دوست ان باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
(شاعرش یادم نی سعدیه؟/):D

تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

این سه تا را من قبلا گفتم|:
 
شما به بزرگی خودتون ببخشید
 
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
حافظ
دلا تا کی درین زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
 
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
 
چون نپرسی کاین تصاویر از کجا شد آشکار؟
چون نجویی کاین تماثیل از کجا آمد پدید؟
 
در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
 
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
«حافظ»
 
ت بدید:D
 
ترک سقایی کنم غرقه ی دریا شوم
نور ز جنگ و خلاف بی‌خبر از اعتراف

مولانا
 
فریاد که از شش جهتم راه ببستند

آن خال و خط و زلف رخ وعارض وقامت
 
Back
بالا