مشاعره

[.::MoJi::.]

یاد تو در دلم از دیده ی تر آگه نیست
خفته در خانه چه داند که برون باران است
وحید قزوینی

 

[ای فر]

تو تمنای منو یار منو جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی

 

[amyrsajjad]

یاد یاران هر کجا باشد خوش است
دل بدون یاد یاران ناخوش است

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

 

[SHAMIM.J]

تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

 

[Su Señor]

آخرالامر،گِل کوزه گران خواهی شد

حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی

حافظ

 

[Vernal]

یار ما را به هیچ برنگرفت
وانچه گفتیم هیچ درنگرفت
انوری

 

[Su Señor]

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام

«رهی معیری

 

[Vernal]

معشوقه به رنگ روزگارست
با گردش روزگار یارست
انوری

 

[Su Señor]

تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
«حافظ»

 

[Su Señor]

نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودم
که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی
نه سراغ من گرفتی نه سخن به نامه گفتی
به همان بهـانه ای که،نشنیده ای ندائــی

فریدون مشيري

 

[Su Señor]

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش
حافظ

 

[ای فر]

شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود ..‌

 

[Su Señor]

در مذهب ما باده حلال است ولیکن

به روی تو ای سرو گل اندام حرام است

حافظ

 

[شکیبـآ]

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

+طبیعتا قانون تکراری نبودن که نداریم،ها؟:- "

 

[amyrsajjad]

شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود ..‌

"شبی مجنون نمازش را شکست" یا" یک شبی مجنون ...." ؟؟؟؟

 

[amyrsajjad]

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

+طبیعتا قانون تکراری نبودن که نداریم،ها؟:- "

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست؟

 

[Vernal]

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
سعدی

 

[amyrsajjad]

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
سعدی

یا رب آن نو گل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش

 

[Vernal]

شبی آمد که می باید فدا کرد
به راه مملکت فرزند و زن را
مهدی حمیدی شیرازی

 

[aramesh99]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
شهریار