مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری
که هردو باورمان ز آغاز، به یکدیگر نرسیدن بود
در اندرون من خسته دل ندانم چیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
 
  • لایک
امتیازات: ROSEE
آرزو دارم ز لعلش تا به لب جام مدام
وز سرم بیرون نخواهد رفتن این سودای خام
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن بِه که ببندی و نپایی
 
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن بِه که ببندی و نپایی
یک روز ز بند عالم ازاد نیم
یک دم زدن از وجود خود شاد نیم
شاگردی روزگار کردم بسیار
در کار جهان هنوز استاد نیم
 
Back
بالا