مشاعره

[صآبا]

یکدمک با خود آ، ببین چه کسی
از که دوری و با که هم نفسی

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

 

[ngrmrdz]

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

دیدی که آدمی چه کشد در وداعِ جان؟
بر ما ز هجرِ یار دو چندان همی رود

 

[riri]

دیدی که آدمی چه کشد در وداعِ جان؟
بر ما ز هجرِ یار دو چندان همی رود

دلم را برده آن گیسوی بدمستی
که داده باده بر دستم از آن دستی
که ناز و عشوه اش را دیدی و رستی
ولیکن پای من بر دام او بستی

- شعر از riri

 

[صآبا]

دلم را برده آن گیسوی بدمستی
که داده باده بر دستم از آن دستی
که ناز و عشوه اش را دیدی و رستی
ولیکن پای من بر دام او بستی

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

 

[KOURO$H]

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

تا توانی پیش کس مگشای راز
بر کسی این در نکن زنهار، باز

 

[صآبا]

تا توانی پیش کس مگشای راز
بر کسی این در نکن زنهار، باز

زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچی دیده بیند دل کند یاد

 

[riri]

زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچی دیده بیند دل کند یاد

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

 

[ngrmrdz]

دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

من هم اول روز گفتم جان فدای روی تو
شرط مردی نیست برگردیدن از گفتار خویش

 

[صآبا]

من هم اول روز گفتم جان فدای روی تو
شرط مردی نیست برگردیدن از گفتار خویش

شب تاریک و سنگستان و من مست
قدح از دست من افتاد، نشکست

 

[RO$E]

شب تاریک و سنگستان و من مست
قدح از دست من افتاد، نشکست

تا چند عمر در هوس آرزو رود
ای کاش این نفس که برآید فرو رود

 

[صآبا]

تا چند عمر در هوس آرزو رود
ای کاش این نفس که برآید فرو رود

دگر آوازه بلقیس و سلیمان هیهات
هدهد خوش‌خبر شهر، صبا، می‌میرد

 

[riri]

دگر آوازه بلقیس و سلیمان هیهات
هدهد خوش‌خبر شهر، صبا، می‌میرد

دردا که دلم مهر محمد (ص) دارد
در سر هوس عالم سرمد دارد

 

[صآبا]

دردا که دلم مهر محمد (ص) دارد
در سر هوس عالم سرمد دارد

دردم از حد بگذشت و جگرم خون بگرفت
چون طبیب دل مایی ز که جوییم دوا؟

 

[riri]

دردم از حد بگذشت و جگرم خون بگرفت
چون طبیب دل مایی ز که جوییم دوا؟

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند ؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند ؟

 

[Mojo]

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند ؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند ؟

دیدار تو حل مشکلات است
صبر از تو خلاف ممکنات است

 

[صآبا]

دیدار تو حل مشکلات است
صبر از تو خلاف ممکنات است

تهران بی‌صبا ثمرش چیست شهریار
نیما نرفته گر سفر یوش میکنی

 

[riri]

یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست
یکدم وصال آن مه تابانم آرزوست
- عراقی

 

[صآبا]

یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست
یکدم وصال آن مه تابانم آرزوست
- عراقی

تا شویمت از آن گل عارض غبار راه
ابری شدم ز شوق که اشکی ببارمت

 

[riri]

تا شویمت از آن گل عارض غبار راه
ابری شدم ز شوق که اشکی ببارمت

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

 

[صآبا]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

من از گیسوش فهمیدم به وقت مرگ نزدیکم
خوشا ای عشق، ممنونم، همیشه خوش‌خبر باشی