Scarlett
✷‿✷
- ارسالها
- 453
- امتیاز
- 7,893
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- -
- سال فارغ التحصیلی
- 2025
تیغ بران در کف زنگی مستتیغ
در کشتن ما چه میزنی تیغ جفا؟
ما را سر تازیانه ای بس باشد
به که نادان را فتد علمی ز دست
تیغ بران در کف زنگی مستتیغ
در کشتن ما چه میزنی تیغ جفا؟
ما را سر تازیانه ای بس باشد
دستتیغ بران در کف زنگی مست
به که نادان را فتد علمی ز دست
ذهن من شهریست که نیمه ی شبدست
چنان دستم تهی گردید از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی ها میکنم هر شب
تیر برقی عمود نمانده، همه را خوب زمین زده طوفانذهن من شهریست که نیمه ی شب
تیربرق هایش دچار زوزه ی باد شده
آشنایان همه از بخت بدم کور و حسود
خلوت بی کسی ام را اوج فریاد شده
از پیش کسی کار کسی نگشایدتیر برقی عمود نمانده، همه را خوب زمین زده طوفان
لامپ های امید شکسته، نیست دیگر اثر ز ایمان
شعر امید بخشتان، زمزمه بهار بوداز پیش کسی کار کسی نگشاید
امید ، به کردگار می باید داشت
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشیشعر امید بخشتان، زمزمه بهار بود
به زیر برف صورتش، تیغ چونان انار بود
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمیبینمنوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد و باز تو در گل باشی
ای دوست قبولم کن و جانم بستاندامان
دامان دوست گیر و رهایش مکن که دوست
دارد عنایتی به خلق گرفتار بند خویش
ندا برآمد امشب که:ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن وز هر دو جهانم بستان
جانندا برآمد امشب که:
«جان کیست فدا؟»
بجست جان من از جا
که: «نقد بستانید!»
~مولانا.
این زمان صدر اجل در حلقه اعیان ملکجان
تورا جانم صدا کردم ولیکن برتر از جانی
مگر جان بی تو میماند در این تندیس انسانی
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیریاین زمان صدر اجل در حلقه اعیان ملک
نصب تندیس تو را در این مکان بازو گشاد
~بهار.
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منشيارب به كه شايد گفت اين نكته كه در عالم
رخساره به كس ننمود آن شاهد هر جايى
حافظ
ای نوبهار خندان! از لامکان رسیدی!یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
نمیخوامش برو بردار سپردم به ننش
(شاعر حافظ ویت صبا )
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشیای نوبهار خندان! از لامکان رسیدی!
بویی ز یار داری، از یار ما چه دیدی؟
~مولانا.
کمتر از خاک نهای! بشکف و از خویش بر آ!نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی