مشاعره واژه‌نما

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Hecate
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ادب
آدمیزاد اگر بی ادب است آدم نیست
فرق در بین بنی آدم و حیوان ادب است
آدمیزاده
آدمیزاده را چه رفته به سر، که چنین تشنه گشته به خون
جنگ ها می کند علم شب و روز، سیل خون تا به قامت جیحون
 
آدمیزاده
آدمیزاده را چه رفته به سر، که چنین تشنه گشته به خون
جنگ ها می کند علم شب و روز، سیل خون تا به قامت جیحون
سر

آن روز که پا در حرم عشق نهادیم
سرها همه را خاک سر کوی تو دیدیم
 
قفس
زندگی توی قفس یا مرگ بیرون از قفس
دومی، چون اولی دارد مرا دق می‌دهد
دق
به روز مرگ مرا در ردیف اهل شهادت به خاک پنهان کن
بگو که سر شده تابش، ز عشق دق کرده
 
دق
به روز مرگ مرا در ردیف اهل شهادت به خاک پنهان کن
بگو که سر شده تابش، ز عشق دق کرده
مرگ
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می‌کند
زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می‌کند
 
حالا که گشت ناکام، این آرزو هم این بار
چشم امید بر بند، دیگر ثمر ندارد
چشم

خلق در چشم تو دلسنگ ولی ما دلتنگ
لا الهی هم اگر آمده بی "الا" نیست
 
چشم

خلق در چشم تو دلسنگ ولی ما دلتنگ
لا الهی هم اگر آمده بی "الا" نیست
نمی دانم که دلتنگم وَ یا دلسنگ، من اصلا نمی دانم
همینم بس که می خواهم بگریم لیک اشکی نیست در دیده
 
نمی دانم که دلتنگم وَ یا دلسنگ، من اصلا نمی دانم
همینم بس که می خواهم بگریم لیک اشکی نیست در دیده
دلتنگ چنان شد که اگر جهد کنم
گِرد دل او بر نتوانم آمد
 
هزار جهد بکردم که یار من باشی
قرار‌بخش دل بی‌قرار من باشی
 
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی بهم سازیم و بنیادش براندازیم
 
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی بهم سازیم و بنیادش براندازیم
خون
خون کنند از تیغ صائب گر سر ما چون قلم
سر نمی‌پیچیم از توحید حرف ما یکیست
 
ترا سریست که با ما فرو نمی‌آید
مرا دلی که از او صبوری نمی‌آید
 
  • لایک
امتیازات: f.hn
Back
بالا