امروز دوست داشتم چه کسی باشم؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع venusi
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
امروز دلم میخواست اونی باشم که به هر طریق و روشی ، خوشبختی و آسایش مطلق رو برای عزیزانش به دست میاره!
 
دلم میخواست امروزو پسر ۴۱۲ تو کتاب افصون سیپتیموس هیپ باشم! همونقدر جادویی و همونقدر باهوش🚶‍♀️
 
دلم میخواست یه ادم بیخیال باشم که واسش مهم نیست دور و برش چه خبره و حالش خوبه🚶‍♀️
 
دوست داشتم یه ادمی باشم که ماشین داره.
ساعت ۱۲ شب میزدم از خونه بیرون
اهنگای موردعلاقم رو میزاشتم
تا ساعت ۵ صبح تهرانگردی میکردم
 
یک مادربزرگ مهربان و پیر که هرروز نوه هاش میان خونش
براشون غذاهای خوشمزه میپزه
کلاه شال گردن میبافه
قصه میگه
و از هرگونه سیاست و اخبار بد به دور هست
 
دوست داشتم یکی از بچه های اون کتاب باشم که زمانی مشخص رو برای شنیده شدن داشتن.
یا مثل الیزابت کوچولو.. در انتظار روزی که فردا باشه
 
جای کسی که هیچ نیازی به vpn نداره و اصلا نمیدونه vpn چی هست:"
 
از لحاظ روحی نیاز دارم یکی از شخصیتای بارتیموس یا سیپتیموس هیپ باشم همونقدر بی خبر از این دنیا 🚶‍♀️و درگیر دنیای خود داستان
 
دوست داشتم همون ماهی سرخ کوچولویی باشم که فکر دریا ولش نمی‌کنه و مثل قهرمان داستانی که مادرجونش براش تعریف کرده، با هیجان می‌ره دنبال دریا.
 
یه کارمند بایگانی که هر روز ۶ صبح میزنه بیرون و ۸ شب میرسه خونه، زندگی ملال انگیز، یکنواخت و بدون نیاز به فکری داره و و هیچ نیازی به خلاقیت، دانش یا امثالش نداره. ساعت ۹ میخوابه، هفته ای یک بار جمعه ها به خانواده‌اش زنگ میزنه و حواسش هست که کی نوبتشه که به دوستاش پیام بده.
 
جای آدمی که توی یه کلبه چوبی وسط جنگل زندگی میکنه و درحالیکه داره از پنجره، بارون رو تماشا میکنه کمی از شیر کاکائو داغش رو میخوره...
 
خودم باشم بدون هیچ تغییری. فقط ناخن همو نخورم و دور و بر ناخن هامو پوسته نکنم 😂
 
Back
بالا