کنکور شب‌نشینی اعلام نتایج

وضعیت
موضوع بسته شده است.
یچیز پشم ریزون بگم؟ تاحالا قاشقتونو تو روشویی حموم شسته اید؟
:-
مادر من كه تعريف مى كرد وقتى نوزاد بودم خودم رو توى روشويى حموم مى شسته
 
مظلوم گیرت اوردن. باید تو اول حمله میکردی
حمله کردم، دفاع کردم، هر کاری که بگی کزدم ولی اونا تو همه چی ازم قوی تر بودن و تا می‌تونستن می زدن. اصلا ملاحظه نمی‌گردن که اتاق تنها جاییه که دارم برم و دلم می‌خواد آرامش داشته باشم و به زندگیم برسم. خیلی شبا تا سه چهار صب فکر و خیالشون نمیذاشت بخوابم. می‌خوام بگم که اگه هم اتاقیت این جوریه، خواهش می‌کنم نکن. بذار نفس بکشه. خفه‌م کردن اینا ترم پیش و می‌فهممش.
 
ولی یک قانون نانوشته تو دخترای خوابگاهی ما این بود که هرکسی بیرونش ترگل ورگل تر تو اتاق کثیف و لجن تر :)))
 
یه ماگ دارم
۵ ماه صبح و عصر توش نسکافه میخورم
نکته عجیبش اینه
نشستمش تو این چند ماه
 
حمله کردم، دفاع کردم، هر کاری که بگی کزدم ولی اونا تو همه چی ازم قوی تر بودن و تا می‌تونستن می زدن. اصلا ملاحظه نمی‌گردن که اتاق تنها جاییه که دارم برم و دلم می‌خواد آرامش داشته باشم و به زندگیم برسم. خیلی شبا تا سه چهار صب فکر و خیالشون نمیذاشت بخوابم. می‌خوام بگم که اگه هم اتاقیت این جوریه، خواهش می‌کنم نکن. بذار نفس بکشه. خفه‌م کردن اینا ترم پیش و می‌فهممش.
من از دست هم‌اتاقیای عرزشیم چند ماه عملا تو سالن مطالعه خوابگاه زندگی میکردم. ساعت ۲ اینا که مطمئن باشم خوابیدن برمیگشتم اتاق میخوابیدم…
 
ولی من ایگنور کردن خیلی خوب یاد گرفتم :))
 
من از دست هم‌اتاقیای عرزشیم چند ماه عملا تو سالن مطالعه خوابگاه زندگی میکردم. ساعت ۲ اینا که مطمئن باشم خوابیدن برمیگشتم اتاق میخوابیدم…
منم از دست هم‌اتاقیام خیلی شبا زدم بیرون. من وحشی نبودم و نیستم ولی اونا تا ته حمله کردن.
 
یکم یاواش :))
من همینجوریش وحشت خوابگاهو دارم دیگه عفونت این وسط چی میگه.
آره عفونته رو مراقب باشین؛
ولی با حساسیت بیجا زندگی خوابگاهی رو واسه خودتون زهر نکنین.
خوابگاه ما که هر روز تمیز می‌کردن آشپزخونه و حموم و دسشوییا رو! دیگه بستگی داره به اداره ی امور خوابگاهیتون.

+یبار یه دختره اومد تو اتاقمون، و یه دور اول پشمامون ریخت، یه دور هم وقتی که اضافه کرد "تازه پریودم هستم".
+جای عوض کردن لباس وجود نداره، ولی بالکن، حمام، پشت در واسه اون اولا که خجالت می‌کشین... بعدش دیگه مذکرهای تو خوابگاه هم محرم می‌شن :‌) [با اغراق]
 
بچه‌ها جدی احساس میکنم دارین اذیت میکنین >:
ما با شعار دانشجو میمیرد ذلت نمی پذیرد وارد خوابگاه شدیم، تهش دیدم واقعا ظرفشویی دورههههه و حموم نزدیکککککک
 
منم از دست هم‌اتاقیام خیلی شبا زدم بیرون. من وحشی نبودم و نیستم ولی اونا تا ته حمله کردن.
من خیلی مظلوم بودم:))) سال اول بودم و خب بچه و حساس. اینام خیلی عرزشی و وحشی. به خصوص اونکه شوهرش طلبه بود. خیلی اذیتم میکرد از عمد. به همه کارم هم کار داشت.
 
با این تفاسیر خداروشکر میکنم که تا حالا
تو خوابگاه این قضیه عریان دیدن آدما برام آنلاک نشده
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
Back
بالا