بنده از جناب مولانا توقع نداشتم دیگه.
من نمیدونم قدیمیا چطوری بودن در زمان مادربزرگ و پدربزرگهامون. ولی در زمان زندگی خودمو میتونم مقایسه کنم که خیلی عوض شده همه چی. فی المثل برادر و خواهر بزرگترم که اومدن دانشگاه من و شنیدن طرز حرف زدن بچهها رو به شوک فرو رفتن. تجربهی مشابه داشتم با دانشگاه برادر کوچکترم... (فاصله سنیهای ما از هم زیاده)
ما تو اصفهان یه اصطلاحی داریم که خیلی عادی بین ما به کار میره. «خره» به معنی فحش نیست. کاربردش در مورد قربون صدقه رفتن و نشانهی صمیمیت و «عزیزم» گفتنه. مثلا «خره یادت نره فردا بریم فلان جا»«خره خوب شد اومدی. دلم واست خیلی تنگ شده بود» بدین صورت
بعد برادر بزرگتر من تو دانشگاه اینو به روال عادی به کار میبرد در مورد دوستانش و حواسش نبود که اینا اصفهانی نیستن. بعد از مدتی متوجه شده بود که اینا چقدر ناراحت میشن و میرنجن ازش که چرا فحش میده بهشون
)) وقتی من رفتم دانشگاه اینا دیگه حتی بیادبی هم محسوب نمیشد چه برسه به فحشی که کسیو ناراحت کنه
پ.ن: من صرفا مشاهدهی شخصیمو گفتم. تعمیم نمیدم، آسیبشناسی نمیکنم، تحلیل و ارزشگذاری هم نمیکنم.