شاعرانه های کاربران

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : شاعرانه های کاربران

"هر چه آید به سرم باز بگویم گذرد
وای از این عمر که با میگذرد میگذرد"

کاش با میگذرد یا گذرد در گذرد
آوَخ که چو صد عمر برایم گذرد
 

ranjame

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
205
امتیاز
793
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
طهران
دانشگاه
صنعتی آریامهر
رشته دانشگاه
م.شیمی
پاسخ : شاعرانه های کاربران

به قول یارو گفتنی همین الان یهویی اومدم ادیتور سمپادیا یه شعر بگم برم
...
گاه گاهی یاد من کن
خاطراتت می فشارد بغض من را در گلو
بعد از آن من یک دو لیوان چای تلخ
زهر مار این تن وامانده ی خود می کنم
بعد از آن گویم به زیر لب چنین
بیخ خیال خام خال لبش
وزن حافظ را به هم زد بیخیالی های من
بگذریم...
بعد از این حس حس دیگر
حس دیگر لرزه انداز دل حیران بیدل می شود
گویی این دل غرق آن تصویر و آن نیکو شمایل می شود
باز گوید زیر لب
رفتی و نمی شوی فراموش
آخر کار این بدان
گاه گاهی یاد من کن
تا مگر آرامشی زاید در این دل
آه از این دل...
 

northern girl

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
6
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
lahijan
پاسخ : شاعرانه های کاربران

این شعر منه نظر بدید...

یه بغضی تو گلوم مونده از این عشق...هراسم اینه هر بار ببارم

همه خاطره های خوبه قبل و ...بازم اشک ها به یاد من بیارن

نمیدونی که چی به سرم اومد...چقدر دردا من و صبور کردن

میگفتم که تموم میشه غم هامون... ولی غم ها من و تموم کردن

همین که عشق با حسم عجین شد....من و شعرام و زخمی خودش کرد

تو دور از من شدی اما تب تو.....من و نزدیک تر از قبل می کرد

همه روزای سال و من به یادت....شدم هم صحبته برگای دفتر

چ می گفتم به تو وقتی میدیدم....میشه احساس تو قلب تو کمتر

نگاه کن انگاری داره تو کوچه....از ابرای سیاه بارون میباره

تمومه گونه های خاک خیسه.....چشای من چزور طاقت بیاره

پر از فریادم و اما یه گوشه نشستم با کسی کاری ندارم

گمونم که تو داری آروم آروم ......دوباره پا میذاری تو خیالم
 

Dr.Dream

N.larosa
ارسال‌ها
49
امتیاز
265
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : شاعرانه های کاربران

بچه ها اگه خواستین بیاین شعراتون رو تو سایت www.shereno.com بنویسین.خیلی سایت خوبیه آدم هم با شاعرای جدید آشنا میشه و هم نظر اونا رو در مورد شعراش می دونه برا من که خیلی موثر و آموزنده بود.

بید مجنون


امروز منتظرت بودم
درست روی پل چوبی خاطره ها
کنار بید مجنون


امروز منتظرت بودم
همراه با موسقی آب
و ترنم چکاوک ها


امروز منتظرت بودم
با چشمانی ملتهب
و دلی پر تلاطم


امروز منتظرت بودم
مانند دیروز
و فردا باز منتظرت خواهم بود
درست روی پل چوبی خاطرها
کنار بید مجنون...
 

silvana.zs

کاربر جدید
ارسال‌ها
0
امتیاز
79
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه۲
شهر
کرمان
پاسخ : شاعرانه های کاربران

لطفا نظر بدین :)

""باران"""
ساعتی که به رخ میکشد
ساعت به ساعت فراموش شدنم را

لبخندی تلخ بر لب...
اما زهرش میسوزاند از درون دل و جگرم را

خورشیدی که پشت ابر ها گم شده
ستاره ام دیگر در شب ها نیست... بدرک...

به آسمان کوچه ی تنهاییم خیره
سال هاست می نگرم به ساعتم....چشم میبندم...
باز میکنم... تکان نمی دهد عقربه اش را

آسمان امروز چه آرام است...
همچو روی من... شاید نمی داند کشتی وجودم در چنگ طوفان هاست
شاید نمی داند... در تکاپوی نجات از غرق شدن
نمی یابد... تکه های گم شده اش را

اسب سرکش در سینه ام می کوبد اما...
راه رهایی نیست
بغضی سد کرده گلو و نایم را

کسی پشت پنجره ها آرام می کوبد...
پرده کنار می زنم... صدای باران است...
آسمان می بارد عجب... بیچاره
نتوانست تحمل کند, شکست بغضش را

سبک می بارد تاکتیک قشنگی که
کم کرده روی تیک تاک ساعت را
زیر لب نجوایی سر داده اما
ناله های وجود غمگینش...کر کرده گوش خیابان را...

ادامه داره ولی تا همینجاشم زیاد گذاشتم کسی باید حوصله داشته باشه بخونه اخه :D )
 
ارسال‌ها
92
امتیاز
700
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
علوم پزشکی ایران
رشته دانشگاه
چشم پزشکی
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : شاعرانه های کاربران

شعر مضحکی که یادگار امتحان زمینمه ...خب عشق به درس زمین همینه دیگه.....بازی با قافیه بود فقط وگرنه مضمون بی مضمون....

من بی غرض از روی عشق گاهی دخالت می کنم
قصدم فقط جلب تو است دیگر رعایت می کنم

من را ببخش گاهی اگر از تو شکایت می کنم
باشد!به دوری تو هم آهسته عادت می کنم

از من نخواه یاد تو را از ذهن خود بیرون کنم
با کشتن یاد تو من قتل و جنایت می کنم

مشغول دنیا می شوم دنیای من آخر تویی
وزر و وبالم گر تویی ترک قداست می کنم

یک ثانیه همراه من حس مرا تفسیر کن
یک لحظه ناراحت شوی اینجا قیامت می کنم

دیدم که با گل های رز آسان تفال می زنی
در بردن قاپ دلت با گل رقابت می کنم

کویند عشق ما هوس بازیچه ی دستت شدم
در باور صدق دروغ با خود لجاجت می کنم

کل زمین ارزانیت ماوای من شو لحظه ای
گر عشق تو نادانی است عمری جهالت می کنم
 

Amin.Hero

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
130
امتیاز
619
نام مرکز سمپاد
شیخ انصاری
شهر
دزفول
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : شاعرانه های کاربران

ساعات تلخی بعد از این در پیش داریم
مایی که از یکدیگر و خود خسته هستیم
آینده از ما بودن ما نا امید است
از زندگی با هم عجب درمانده هستیم
......
خندیدن و شادی طلب های بزرگی است
تقدیر این ها را چه راحت برد از ما
یک روز خندیدن جواب دلخوری بود
این دلخوری ها خنده را دزدید اما
...
دنبال شادی پشت چشمان تو بودم
صدبار از اول تو را من دوره کردم
عادت شد انگار اینکه از من چشم پوشی
انقدر دلگیرم که اینک کوه دردم
...
 

amir h

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
988
امتیاز
1,820
نام مرکز سمپاد
سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : شاعرانه های کاربران

یک تیر شکسته در کمانم مرده
انگار که حرف در دهانم مرده
من راوی داستان بی فرجامم
از اول قصّه قهرمانم مرده

امیرحسین مرادی
 

sina_oonline

کاربر فعال
ارسال‌ها
34
امتیاز
172
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
آمل
سال فارغ التحصیلی
89
دانشگاه
بریتیش کلمبیا
رشته دانشگاه
دکترای بایوانفورماتیک
پاسخ : شاعرانه های کاربران

حافظ میگه : عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟ / ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست.

من:

مرا آن درد مردافکن فروافکند ای حافظ
طبیبم سر به بالین رقیب نیک تن دارد
دگر زان زهر گیسویش امید کامیابی نیست
که این مرهم چو من صد ها طفیل بی کفن دارد
 

sina_oonline

کاربر فعال
ارسال‌ها
34
امتیاز
172
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
آمل
سال فارغ التحصیلی
89
دانشگاه
بریتیش کلمبیا
رشته دانشگاه
دکترای بایوانفورماتیک
پاسخ : شاعرانه های کاربران

نماز در شکن زلف او شکسته بخوان/ که بوی آن تو را ببرد به عالم دگری
هزار شهر بگشته ام و ندیده ام که در آن/ طلافروش به روی مسگر کند نظری
 

mhs.1d

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
261
امتیاز
4,992
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
ریاضی
پاسخ : شاعرانه های کاربران

ای ماهِ دوعالم،
سوز و هوسی نیست مرا
بُکُش آن حیله‌ی سرد و
بِرَهان جان و هوا را
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,484
امتیاز
70,627
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
دوسال لعنتی قبل

لعنت به سر دردی که در این روز ها پخش است
لعنت به کابووسی که با رویات می جنگد
لهنت به چاقو توی دستان ضعیفی که
با زنده بودن ، گاهی از اوقات می جنگد

انکار گریه ،هر کجا چیزی شبیهت بود
انکار کابووست به زور قرص بی خوابی
لعنت به هر چه دل ... چه توی سینه باشد چه
دل های خام داخل یخچال قصابی

لعنت به این آسودگی، لعنت به آزادی
به انعکاس لهجه ات..هر روز در گوشم :-<
من سوووختم . مثل چراغ بی کلیدی که
چه برق باشد چه نباشد...باز خاموشم

آغوش فرضی تو در این روزها خالیست!
جای تو را حجم عروسک ها نمی گیرند
هر چیز تلخی طعم رویای تو را دارد
دیگر تمام چای را حل می کنم در قند ...

احساس تلخی قابل انکار کردن نیست
ای قهوه ی خوش عطر غیرقابل تغییر
لعنت به ذرات شکرهای هدر رفته...
حجم شکرهای بدون طعم بی تاثیر
 

anneshirly_ba

boshra
ارسال‌ها
364
امتیاز
1,576
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
برازجان-گناوه
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : شاعرانه های کاربران

من،
یک قلم،
چند ورق تا خورده قدیمی،
هرشب،تنها در پستوی جهان
چه بی رحم می تازند بر من
لشکر واژگان کهن
نه توانی برای ایستادن
نه رمقی برای ماندن
نه پایی برای رفتن
و افکار چه حیرانند در من
به هرسو می روند شاید بتوانند در پناهگاهی تنگ پنهان شوند
و واژگان همچنان می تازند
هرشب،تنها در پستوی جهان
چند ورق تا خورده قدیمی،
یک قلم،
و
من...
.
.
از خودم...
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,484
امتیاز
70,627
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
۱- هفده نژاد منقرض از حمله ی دو تن
یک جسم لخت ، شامل هفده جنازه بود
۲-
۳- لب هاش از حرارت غم مشتعل شده
یک جسم لخت، بین دو انگشت. دود...دود...
 

nazaninpary

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
125
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
مدال المپیاد
به اندازه موهای سرم......
دانشگاه
علوم پیرا پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
دوستت دارم و این حرف دهان نیست
از جمله ی عالم دگر این راز نهان نیست
دوری و اما نزدیک تر از هرچه که اینجاست
عشقی به تو دارم که در دل دگران نیست....
 

Con_Blindness

میخام¢کار
ارسال‌ها
240
امتیاز
172
نام مرکز سمپاد
q o m
شهر
q o m
دوش برون از تو شدم واله و شیدا ؟!

دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید ...!
 

عطا فرهنگ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
707
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی ، شهید بهشتی ، شهید دستغیب
شهر
تهران
مدال المپیاد
فیزیک بوتیم!
رسید لحظه دیدار ناگهانت باز
...شکستِ بغض من از خنده نهانت باز

من آن رِباط* بیابان رفته از یادم
که زنده می کندم زنگ کاروانت باز

کبوتر دل من سر به سینه میکوبد
رها نمی کندش شوق آسمانت باز

هزار تیشه فرود آمده است بر سر غم
از این تبسم شیرین ناگهانت باز

#

قسم به جان تو ، غیر از تو هیچ مانده ز من
قسم به جان من -..آ...نه!- قسم به جانت باز

گل سیاه لبان مرا که پژمرده است
بیا که غنچه کند سرخی لبانت باز

خوشا که می دود آهوی چشم من ، تنها
میان پیچ و خم دشت گیسوانت باز


*رباط: کاروانسرا (;
 
ارسال‌ها
472
امتیاز
3,373
نام مرکز سمپاد
بهشتي
شهر
کاشان
سال فارغ التحصیلی
1392
مدال المپیاد
رتبه سوم المپیاد آزمایشی زیست
دانشگاه
علوم پزشکی ایران
رشته دانشگاه
فوق تخصص نفرولوژی اطفال
تلگرام
اینستاگرام
‌گيسوانت را پريشان ميكنی
با دل شیدای من آن ميكنی
تا كه من غرق نگاهت ميشوم
تو به يك پلك ، تباهم میکنی
واي!از لبهای سرخت هر نفس
ميزند بيرون خمارم میکنی
ميشوي هي دور تر از من ولی
هرچه ميگويم نروبی اعتنایی میکنی
رفتنت شعر است ای زيباترين
میروی ، ديوان سرایی میکنی
ی ا ح ق
 
آخرین ویرایش:

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,484
امتیاز
70,627
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علامه طباطبایی
رشته دانشگاه
روان شناسی
ای قرمزِ مایل به آبی !خودکشی ام کن
از انفرادی های آزادم گریزانم
خون مرا بخشیدی اما کل رگ هایم
در انحصار تو دراکولای بی جانم : (
 

Mo'Ad

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
154
امتیاز
1,097
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اسفراین
صلح شده رو دیوارا نوشته خون
اون کوچولو به سختی نوشته بود
جنگ تموم شد ولی جدال هست
جوونامون سالمن ولی سه کام حبس
 
بالا