قشنگ‌ترین بیت‌هایی که شنیدید

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع radiowavefm
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
کمترین تصویر از یک زندگانی :
آب، نان، آواز
ور فزون‌تر خواهی از آن
گاه‌گه پرواز
ور فزون‌تر خواهی از آن؛ شادیِ آغاز
ور فزون‌تر، باز هم خواهی
بگویم باز؟
آنچنان بر ما به نان و آب
اینجا تنگ‌سالی شد
که کس در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد
شوق پروازی نخواهد بود...

- شفیعی کدکنی
 
مرکب سودا جهانیدن چه سود

چون زمام اختیار از دست رفت

سعدیا با یار عشق آسان بود

عشق باز اکنون که یار از دست رفت
 
من و جام می و معشوق، الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله! در تآخیر آفات است
اکنون
فاصل نظری
 
چه کسی می داند ، که تو در پیله خود تنهایی؟
چه کسی می داند ، که تو در حسرت یک روزنه در فردایی

پیله ات را بگشا
تو به اندازه پروانه شدن زیبایی
 
عذابست این جهان بی‌تو
مبادا یک زمان بی‌تو

مولانا
 
نفسم بند نفسهای کسی هست که نیست
بی گمان در دل من جای کسی هست که نیست
(احسان کمال)
 
یک روز می‌آیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم!
 
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

دانی که از آدمی چه ماند پس مرگ

عشق است و محبت است و باقی همه هیچ
 
گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن
روی دریا کف بشیند قعر دریا گوهر است
 
‏گر چه او هرگز نمی‌گیرد زِ حال ما خبر
‏درد او هر شب خبر گیرد زِ سر تا پای من
 

ﺑﯽ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺷﻮﺩ ﺑﯽ‌ﺗﻮ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ‌
‌ ‌ﺩﺍﻍ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﻢ ﺟﺎﯼ ﺩﮔﺮ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ‌ ‌

مولانا
 
تو مرا جان و جهانی، چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی، چه کنم سود و زيان را‌...

مولانا
 
‏گر چه او هرگز نمی‌گیرد زِ حال ما خبر
‏درد او هر شب خبر گیرد زِ سر تا پای من
 
نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم

سرپیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم

من از دل این غار و تو از قله آن قاف

از دل به هم افتیم و به جانانه بگرییم
 
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی
چون "تو" دارم همه دارم دگرم هیچ نباید...

سعدی
 
آنجا که دلی بود به میخانه نشستیم
آن توبه صد ساله به پیمانه شکستیم
از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب
ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم


منسوب به مولانا
 
Back
بالا