قشنگ‌ترین بیت‌هایی که شنیدید

[melina03]

من خود بلای خویشم
از خود کجا گریزم؟

هیچ وقت هیچی بهتر از این نمیشه

 

[اسدالهی]

بیایید تا عین عین القضات
میان دل و دین قضاوت کنیم
اگر سنت اوست نو آوری
نگاهی هم از نو به سنت کنیم.

قیصر امین پور- بخش هایی از شعر اخوانیه- کتاب دستور زبان عشق

 

[Hecate]

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

_سعدی

 

[s@rah]

هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر
از فراق دوستان پر هنر

رودکی

 

[MRΣZA]

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی ؟

 

[zeynabgol]

شمعی اگر می‌سوختی
صد شمع از او افروختی
چون صحبت پیغمبران
آنک ز رشک اهرمن
صد شمع سوزد بهر من
من غرق ظلمت بیکران‌...

 

[Ulduz]

ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش

 

[Mahdi_rs]

کل این شعر قشنگه به شدت اگه خواستید بخونید همشو اینجا
اسلام گر این روز چنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف است
نه جرم ز عیسی و تعدی ز کلیساست
از ماست که بر ماست

 

[nobody8]

دوش در حلقه‌ی ما قصه‌ی گیسوی تو بود
تا دلِ شب سخن از سلسله‌ی موی تو بود

دل که از ناوکِ مژگانِ تو در خون می‌گشت
باز مشتاقِ کمانخانه‌ی ابروی تو بود

 

[MRΣZA]

با زبان عقربک می گفت عمر
می روم، بشنو صدای پای من !

 

[saba.hjm]

اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی‌ست

شباهت تو و من هر چه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی‌ست

 

[Scarlett]

کام جویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست / بر زمستان صبر باید طالبِ نوروز را

 

[MRΣZA]

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی، بنوازد آشنا را

این بیت از حافظ برای من خیلی آهنگین و زیباست و ازش لذت می‌برم.

 

[Fall]

شرجی شانه هام بوشهر است
چشم تو ابتدای خیسی ها
قلب من مهر آخرین سرباز
جلوی تیر انگلیسی ها

وسط ازدحام کارگران
بغلت کردم و تنم سِر شد
چاه کندند؛ چون نفهمیدند
از لبان تو گاز صادر شد!
***
دکتر سید مهدی موسوی

 

[hesam.kh]

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن بِه که ببندی و نپایی

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

خیلی این دو بیت و دوست دارم(((:

#سعدی

 

[saba.hjm]

ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است
بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است

 

[s@rah]

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم

 

[s@rah]

ای آنکه چو آفتاب فرداست بیا
بیرون تو برگ و باغ زرد است بیا
عالم بی‌تو غبار و گرد است بیا
این مجلس عیش بی‌تو سرد است بیا

 

[s@rah]

دل گر ره عشق او نپوید چه کند
جان دولت وصل او نجوید چه کند
آن لحظه که بر آینه تابد خورشید
آیینه انا الشمس نگوید چه کند

 

[Fall]

خواستم انتهای غم باشی، شعر خواندم که عاشقم باشی

گفته بودند و باز یادم رفت: چاهکن توی چاه می افتد!