قشنگ‌ترین بیت‌هایی که شنیدید

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع radiowavefm
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
بازآ بازآ هرآنچه هستی بازآ
گر کافر و گبر و بت پرستی ، بازآ

این درگه ما ، درگه نومیدی نیست ...
صدبار اگر توبه شکستی بازآ
 
به هر جا که هستید خروش آورید

جهنده جهان را به جوش آورید

همه یک به یک مهربانی کنید

به کل جهان پاسبانی کنید

به صلح جهانی بکوشید سخت

به فر جهان باور نیک بخت

جهان را بسازید همچون بهشت

مگوئید هرگز سخن های زشت

بگوئید این جمله درگوش باد

چو ایران نباشد تن من مباد
 
گرچه آب رفته باز آید به رود
ولی ماهی بیچاره مرده بود ....
 
من یقین دارم که برگ
کاین چنین خود را رها کرده است در آغوش باد
فارغ است از یاد مرگ
آدمی هم مثل برگ
می تواند زیست بی تشویش مرگ
گر ندارد همچو او آغوش مهر باد را
می تواند یافت لطف هرچه بادا باد را
 
گفته بودم شادمانم ، بشنو و باور مکن
گاه می‌لغزد زبانم ، بشنو و باور مکن!

گفتی: آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم: آری می‌توانم ، بشنو و باور مکن!
 
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
وآنچنان مات که یک‌دم مژه بر هم نزنی

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی

فریدون مشیری
 
به تمول نرسد هرکه نشد اهل فساد
تا که دندان نخورد کرم، طلایی نشود
رانده شد عاشقی از خانه ی معشوق و گفت
ای خوش آن وصل که موجب جدایی نشود
 
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودگی ما عدم ماست :
 
سخت می خواهم که در آغوش تنگ آرم ترا
هرقدر افشرده ای دل را، بیافشارم ترا
صائب تبریزی



نکند فکر کنی در دل من یاد تو نیست
گوش کن، نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست
مولانا
 
منم ، من ، سنگ تیپا خورده ی رنجور
منم دشنام پست آفرینش ، نغمه ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بی رنگ بی رنگم
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم !

مهدی اخوان ثالث
 
چشم گریان تو نازم ،حال دیگرگون ببین
گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین
بر نتابد این دل نازک غم هجران دوست
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین
مانده ام با آب چشم و آتش دل،ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین
رشکت آمد ناز و نوش گل در آغوش بهار
ای گشوده دست یغمای خزان،اکنون ببین

سایه دیگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه
تیغ هجران است اینجا،موج موج خون ببین
 
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی..
تو بمان و دگران وای به حال دگران
 
شنیدم که قوی چو زیبا بمیرد،فریبنده زاد و فریبا بمیرد........شب مرگ تنها نشیند بر موجی،رود گوشه ای دور و تنها بمیرد...ادامه داره یادم نیس
 
زینهار از قرین بد زنهار
وَ قِنا رَبَنا عذابَ النّار
 
مرگ بی‌منت، گواراتر ز آب زندگی است
زینهار از آب حیوان عمر جاویدان مخواه
 
و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند...
 
Back
بالا