آرش.
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 366
- امتیاز
- 3,774
- نام مرکز سمپاد
- شهریار
- شهر
- شهریار
- سال فارغ التحصیلی
- 1389
یادمه ساعت چهار صبح بود توی تلگرام بودم و با دوستم مریم چت میکردم که یکدفعه یکی از کانالا اعلام کرد که نتایج اومده
منم به مریم گفتم دو دیقه وایسا ببینم نتایج چی شده ...اونم گفت خبرشو به منم بده بعدا:)
سایت رو باز کردم ، دیدم ابجیم ( حانیه )قبول شده....(اون موقع حدود دوازده سالش بود
یواش رفتم بیدارش کردم گفتم بیا پای کامیپیوتر ببین یه نامه برات اومده....
حانیه هم هاج و واج داشت نگام میکرد که نامه چیه !؟ نامه کیه!؟ :)
با چشمای خواب آلوده و اون حالت کودکانه ش چشماشو مالوند و اومد پای سیستم!
بهش گفتم نگاه کن ببین چی نوشتن برات ، نور مانیتور اذیتش میکرد چند ثانیه ای مکث کرد و بعد خوندش!
تا یه دیقه اول که من چیزی نگفتم و اون در حال خوندن و نگاه کردن بود گیج و مبهوت بود!
یه دفعه فهمید که چی شده دیدم که خنده ی روو لبش اومد:)......بغلش کردم بهش تبریک گفتم و با خوشحالی رفت خوابید
فردا صبحش واکنش اهالی خونه قشنگ بود:)
به مادر گرامی میگم حانیه توی سمپاد قبول شده!....میگه : خب شده که شده:)
(خانواده ی ما قبل از اینکه حانیه سمپاد بره اصلا اسم سمپاد رو هم نشنیده بودن:)!
زیاد تر از این حرفا میتونم داستان رو کش بدم اما حوصله نوشتن و خوندنش نیست:)
حالا هم که دو ساله از سمپاد در اومده و دوباره شرکت کرده امیدوارم دوباره قبول بشه:)
منم به مریم گفتم دو دیقه وایسا ببینم نتایج چی شده ...اونم گفت خبرشو به منم بده بعدا:)
سایت رو باز کردم ، دیدم ابجیم ( حانیه )قبول شده....(اون موقع حدود دوازده سالش بود
یواش رفتم بیدارش کردم گفتم بیا پای کامیپیوتر ببین یه نامه برات اومده....
حانیه هم هاج و واج داشت نگام میکرد که نامه چیه !؟ نامه کیه!؟ :)
با چشمای خواب آلوده و اون حالت کودکانه ش چشماشو مالوند و اومد پای سیستم!
بهش گفتم نگاه کن ببین چی نوشتن برات ، نور مانیتور اذیتش میکرد چند ثانیه ای مکث کرد و بعد خوندش!
تا یه دیقه اول که من چیزی نگفتم و اون در حال خوندن و نگاه کردن بود گیج و مبهوت بود!
یه دفعه فهمید که چی شده دیدم که خنده ی روو لبش اومد:)......بغلش کردم بهش تبریک گفتم و با خوشحالی رفت خوابید
فردا صبحش واکنش اهالی خونه قشنگ بود:)
به مادر گرامی میگم حانیه توی سمپاد قبول شده!....میگه : خب شده که شده:)
(خانواده ی ما قبل از اینکه حانیه سمپاد بره اصلا اسم سمپاد رو هم نشنیده بودن:)!
زیاد تر از این حرفا میتونم داستان رو کش بدم اما حوصله نوشتن و خوندنش نیست:)
حالا هم که دو ساله از سمپاد در اومده و دوباره شرکت کرده امیدوارم دوباره قبول بشه:)