تیزهوشان قبول شدم!

  • شروع کننده موضوع hany
  • تاریخ شروع

Ahoora.o

کاربر حرفه‌ای
کنکوری 1404
ارسال‌ها
424
امتیاز
1,780
نام مرکز سمپاد
استعداد های درخشان علامه حلی
شهر
ملایر
سال فارغ التحصیلی
1404
ما توی قطار بودیم تهران-شمال
قطارمون از این قطار های 2 طبقه بود طبقه دوم هیچکی جز خودمون نبود.
دقیقا یادمه 15 ده ام جواب ها اومد بعد و قتی ما میریم یه سفری 10% امکان داره من و آبجیم بخوابیم همیشه بیداریم و حتی شب از محیط قطار یا بیرون عکس میگیریم :)
ساعت 5 صبح جواب ها اومد البته ما تو قطار بودیم تا ساعت 11 نت قطع و وصل می شد سایت هم خراب بود :( ولب بالاخره ساعت 11 صبح اون روز رفتیم تو سایت و با خوشحالی دیدیم که من و آبجیم قبول شدیم چون دوقلو بودیم خیلی مهم بود که هر دوتامون قبول شیم. :)
من و آبجیم میخواستیم که قطار رو پایین بیاریم یادمه اینقدر بپر بپر کردیم که مهمان دار اومد گفت لطفا آروم تر باشید خیلی خوب بود!
 

reyna

MelloW
ارسال‌ها
370
امتیاز
6,389
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
پردیس هاشمی‌ نژاد مشهد
رشته دانشگاه
آموزش ریاضی
هیچوقت یادم نمیره بعد آزمونو... با دوستم اومدم بیرون مامان دوستم هم بود ، بعد مامانش تعریف کرد که یسری اولیا اینجا بودن و میگفتن بچه هاشونو کلی کلاس فرستادن و فلان مدرسه بودن و کلی درس خوندن و کلی کتاب داشتن واینا... بعد گفت شماها که مدرستون دولتی بوده خیلی هم کلاس نرفتید ، اصلا شانس قبولی ندارید البته حقم دارید واقعا...
تقریبا مطمئن بودم که تیزهوشان قبول نمیشم . یادمه روز اعلام نتایج ماه رمضون بود مامانم مسجد بود داداشم رفت کافی نت که ببینه چی شده ، وقتی اومد گفت قبول نشدی... تو نمونه هم توی ذخیره ها بودی . خلاصه ده دقیقه ناراحت بودم که مامانم از مسجد اومد و گفت چی شد؟؟ من بغض داشتم نتونستم بگم رفت از داداشم پرسید ، یهو با دوتا برگه اومد گفت تبریک تبریک شما در مدرسه فررانگان و نمونه پذیرفته شدید!!!!
بعد فهمیدم که از مدرسمون که یک مدرسه عادی بود فقط من قبول شدم و واقعا خیلی حال داد . هنوزم اون برگه های پرینت شده رو دارم
 

s.zhr.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
83
امتیاز
497
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
لنگرود
سال فارغ التحصیلی
1399
مدال المپیاد
رویاشو داشتم ولی عملی نشد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
خودت رفتی تو سایت یا کسی بهت خبر داد؟ P:>
احساستون و عکسالعملتون اون لحظه چی بود؟ (;
عکسالعمل مامان باباتون؟ :D
من خودم دوستم بهم خبر داد :D :))
یه جورایی داشتم ذوق مرگ میشدم هی میپریدم بالا پاییین :)) :)) :))
مامان بابام اینجوری کردن: >:D<
اینترنت خونمون قطع شده بود رفتم کافینت خانمه گف قبول نشدی در آستانه سکته بود بعد گف قبول شدی.ب همه دبیرام زنگ زدم ب همه گفتم عین رنگ ندیده ها ولی بگم واسم خیییییلی مهم بود قبول شم چون ششم قبول نشده بودم و اون موقع کلی تلاش کرده بودم ابتدایی بودم ولی کلی ازمون و کلاس ثبت نام کرده بودم و روز خالی نداشتم و میگفتن دبیرا جز رتبه برترای شهر میشی و اصلا قبول نشدم و مجبور بودم متوسطه اول نمونه دولتی برم و درسا اون سه سال نمونه دولتی واسم تکراری بود و یسری دبیرا نمونه دولتی فکر میکردن من خیلی به سوادم مغرورم و میگفتن اگه تیزهوش بودی قبول میشدی و واقعا قلبم شکست اون موقع . و روز قبل ازمون ورودی متوسطه دوم چون یه تجربه بد از ششم داستم و چون ادم استرسی هستم کلی تب کردم حالم بد شد مامانم گف حق نداری بری ازمون بدی تا فردا سکته میزنی یادمه انقدر تب داشتم با شلوار نخی تو خونه که گشاد و خنک بود رفتم ازمون دادم. ک خدا رو شکر سکته نزدم نتیجه تلاش و حسرت پنجم تا نهم بالاخره جواب داد جز ۷ نفر قبولی بین ۴ شهر شدم کلی بم چسبید ک قبول شدم و ثابت کردم به یسری دبیرام که لیاقتش رو داشتم اینا ادعا یا غرور نبودن.چون رشته ریاضی زده بودم بابام خوشحال نشد انگار چیزی نشده چون دوست داشت که برم تجربی یکم تو ذوقم خورد اما چون کلی تبریک شنیدم سعی کردم فراموش کنم ولی تا الان فراموش نشد .و من یه دوست صمیمی دارم که اونم قبول شده بود ب من زنگ زد میترسیدم بگم قبول شدم ولی اون نشده اونم همین فکر رو داشت کلیییییی حرف زدیم تا تش برسیم ک قبول شدیم.و فرداش من و دوستم مهمون معلم ریاضی مون شدیم رفتیم پیکنیک.
 
آخرین ویرایش:

Sami_n

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
23
نام مرکز سمپاد
.
شهر
لامرد
سال فارغ التحصیلی
1400
متوسطه یک وقتی جوابارو دیدم با بابام تو مدرسشون بودیم چون اونجا کار داشت یه کیفیییی داد که نگوووو ، من دعا میکردم حداقل نمونه قبول شده باشم ولی تیزهوشانم قبول شده بودم یادم نیس جواب نمونه بعدش اومد یا قبلش
همونجا فوری زنگ زدم به مامانم و کلی جیغ و این حرفا :D ولی متاسفانه به خاطر کار بابام نشد برم چون یه شهر دیگه بود

متوسطه ی دو که بودم آزمون نمونه و تیزهوشان باهم بود و تیزهوشانم سه نفر بیشتر نمیخواستن و من در کمال ناباوری قبول شدم:D:-"
 

Mkj

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
139
امتیاز
3,675
نام مرکز سمپاد
FRZ 1
شهر
BND
سال فارغ التحصیلی
1403
من خونه مامان بزرگم بودم و شب قبلش از سر استرس حالم بد بود و خوابم نمی‌برد و خواب دیدم که اقای احمدی نژاد داره دست میزنه و میگه آفرین به این هوشت،به چیه این مخت مینازی وقتی که قبول نشدی،خاک بر سرت.
بنده بدین گونه فهمیدم آبرویم رفت و قبول نشدم
و فردا صبح از ساعت هشت تا دوازده ظهر هر ده دقیقه یه بار سایت رو ریفرش می کردم و دختر خالم هم به من دلداری می داد چون خودش نمونه قبول شده بود و از من بزرگتر بود و تجربیاتش بیشتر،بعدش مامانم رفت بیرون و ده دقیقه بعدش کل فک و فامیل ریختن خونه مامان بزرگم به دلیل اینکه هنوز متوجه نشدن قبول شدم یا نه.هیچی اینا اومدن و منم سرگرم شدم و کلا همه چی یادم تا اینکه خالم گفت اون نتیجه آزمون چی شد؟!منم گفتم هنوز ثبت نشده و آبجی گلم برگشت گفت آخرین بار قبل اومدن شما سایت رو ریفرش کرده بود و بدین گونه بنده را از پله های طبقه بالا شوت کردن طبقه پایین تا برم پیش تبلتم و هیچی دیگه سرتون رو هم درد نیارم،قبول شدم و عینهو میگ میگ رفتم طبقه بالا برگشتن بهم گفتن ما به مامانت زنگ میزنیم میگیم برو به بابات زنگ بزن که تبریز نیست هیچی دوباره رفتم پایین ولی هیچی افتادم زمین و پام پیچ خورد البته درد نداشت :| و فامیل بعد فهمیدن و تبریک گفتن فلنگ رو بستن و مثل میگ میگ فرار کردن و منم فهمیدم باید مهمونشون کنم،دلتون نخواد رفتم برا هر نفر دوتا فلافل سلف سرویسی گرفتم حالا کل فامیل نتونستن بیان ولی برا 20 نفر فلافل خریدم.عجب روزگاری بود راحت میرفتم بیرون :-"
 

خِیزَران

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,895
امتیاز
39,453
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر ستاره ها
سال فارغ التحصیلی
2020
من با خواهرم رفتم بیرون پسر همسایه بم گفت ارمغان نتیجه رو دیدی ؟فک نکنم قبول شده باشی منم نشدم ، هول شدم دویدم تو خونه گوشیم نگاه کردم فقط اونجا که نوشته پذیررررشششششش یعنی گریم گرفته بود انقدر چون من از کلاس ششم که نشدم خیلی ناراحت بودم که نهم قبول شدم خداروشکر
 

Saghar1911

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
703
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۴
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
امام خمینی قزوین
رشته دانشگاه
مهندسی برق
ساعت چهار صبح فضا خیلی معنوی بود برا سحری بیدار شده بودم نمازمو خوندم بابام چک کرد با قیافه پوکرفیس خاک توسرت کنن همیشگیش:)):)) گف قبول شدی
منم کلی خوشحال شدم رفتم خوابیدم از خوشحالی گریه میکردم و خداروشکر میکردم بعد از اون کلی موقعیت عالی برام پیش اومده انگار که عادت کرده باشم دیگه اشک از روی شوق کم پیش میاد برام
ولی هیچ وقت اون اشکا و تشکرارو یادم نمیره
و صبح روز بدش فهمیدم هیچکدوم از دوستام قبول نشدن و باید ی دوره جدید از زندگیمو تنها شروع کنم
 

sara-s

panda^^
ارسال‌ها
401
امتیاز
5,177
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
1403
خونه پدربزرگم بودم و صبح ساعت10بود رفتم تو سایت دیدم قبول شدم،بعد هنگ کردم گفتم شاید اشتباه دیدم یا مال یکی دیگست و چندبار مشخصاتو چک کردم و دیدم درسته بعد جیغ زدم و کل خانواده رو خبردار کردم ، اشکم در اومد از خوشحالی ،شروع کردم به تک تک دوستام زنگ زدم اما قبول نشده بودن|: چون ظرفیت فقط 7 نفر بود قبولی سخت بود،خودم قبولیمو کادو تولدم از طرف خدا میدونم چون دقیقا فردای تولدم نتایجو زدن =)
 
ارسال‌ها
1,750
امتیاز
23,632
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
یه مرحله دو ادبی :)
دانشگاه
UMSHA
رشته دانشگاه
ANS
پاسخ : وقتی فهمیدی تیز هوشان قبول شدی


چه جالب . من خودم می گم اشتباه شده . مامانو بابام از اول منو به زور فرستادن سر جلسه امتحان ...
یه جای دیگه هم گفتم که زوری امتحان سمپاد دادم میخاستم برم نمونه :>(چون مشترک بودن)
شب قبل آزمون رفتم حرم تا دعا کنم نمونه قبول شم برگشتنی تو اتوبوس جامو دادم به یه خانمه فکر کنم اون دعا کرد دعام دوبله شد جفتشو قبول شدم :D

نصفه شب بود رفتم سایت دیدم قبول شدم هردو رو میخاستم جیغ بزنم دیدم همه خابن :|
رفتم تلگرام گفتم من قبول شدددددم از شانسم دو نفر آن بودن اون لحظه که قبول نشده بودن دلم نیومد اذیتشون کنم :D
گرفتم خابیدم . صبح به مامانم گفتم . مامانم: آفرین :D
بابام : من باورم نمیشه اشتباه شده :)) (علاقه خاصی دارن به بنده)
بعد به عنوان کادو برام لپتاپ و مودم خریدن :D :D :D (کلا برای کادو به فکر تجهیز خونه هستن تا دل من :-" )
با تشکر از خدا، مامان بابای گرام و حضرت معصومه(س) و همچنین اون خانمه :D
 

N.khodadad

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
9
امتیاز
18
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۴
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1400
خب... من ذوق اولیم برای آزمون نمونه بود که خیلیییی خوب داده بودمش و خب دم ظهر بود که مامانم زنگ زد به همه گفت و قرار بود بریم عیادت عمم و تو جمع گفتم که آره من اگه تیزهوشانم قبول بشم نمیرم و از این چرت و پرتا :)) ولی خب دیگه وقتی فهمیدم تیزهوشان قبول شدم مامانم یه مهمونی گرفت و خاله و عمه و مادربزرگها و پدربزرگها رو دعوت کرد.:D:)) و البته همون هفته گوشی واسم گرفتنP:>x:من خودم تا ششم زندگیمو خیلی وابسته به قبولیم میدیدم در حدی که با خودم میگفتم اگه قبول نشم خودمو میکُشم:| و البته الان میبینم چقدر احمق بودم و تو تیزهوشان؛ به خصوص تو مدرسه ای که انتخاب کردم واسمون فرش قرمز پهن نکرده بودن:D ولی خب در هر حال راضیم. و البته اون زمان واقعا حس کردم که میتونم به هر چی بخوام برسم;;)
 

mostafa84

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
350
امتیاز
2,557
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تویسرکان
سال فارغ التحصیلی
1402
من دعا میکردم قبول نشم
قبول شدم مدیر مدرسه زنگ زد به بابام پسرت قبول شده و... دوستش بود مدیره
بعدا خودم سایت رو چک کردم
اینجا گند ترین مدرسه تیزهوشانه
 

omidreza

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
212
امتیاز
1,877
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1400
اقا تو زمان ما ازمون تیزهوشان خیلی سخت بود ولی نمونه دولتی عین آب خوردن . نتایج نمونه رو با اینکه دیرتر امتحان دادیم زودتر دادن منم چون ازمون خیلی اسون بود گند زده بودم به طوری که دوستام گفتن تو ذخیره ها قبول شدی !:-?
هیچی تا یک هفته بعد از نتایج نمونه که اعصابم خیلی خورد بود نتایج تیزهوشان رو دادن من هم اصلا خبر نداشتم بابام میدونست رفت توی سایت دید نوشته پذیرش !!!!!!:-b
اون لحظه من داشتم ناهار میخوردم فک کنم روز دوم ماه رمضون بود بعدش بابام اومد بوسم کرد ( این اتفاق هر قرن یکبار می افتد ) منه تعجب زده پرسیدم چی شده ؟
گفت قبول شدی <D=<D=
همزمان یکی از اعضای خانواده از تو دستشویی پرید بیرون گفت ماشاااااالهx:
 

Déjà vu

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,318
امتیاز
23,623
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
جمعه صبح بود همه خواب بودن منم یه زره سرما خورده بودم تب داشتم.
پشیتیبانم زنگ زد به خونه منم برداشتم گفت قبول شدی..........
منم شنگول رفتم خوابیدم

نمی دونم چرا وقتی بیدار شدن هرچی بهشون می گفتم باور نمی کردند.
بابام دست زد به سرم گفت آره طفلک تب داره...داره هزیون میگه
منم هرچی می گفتم بابا من قبول شدم اونا می گفتن طبیعه تب دیگه...
تا آخرش رفتن تو سایت دیدن
تا کسی جای‌من نباشه نمی فهمه چی کشیدم....:))
 
آخرین ویرایش:

AfshinSh

ارسطاطالیس
ارسال‌ها
8
امتیاز
67
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
نمیدونم چرا ولی فکر میکردم ازمونو قبول نمیشم
اصن اعصابم از دست خودم خورد بود تا زمان اعلام نتایج :|
وقتی از سر ازمون اومدم خونه هی میگفتم خراب کردم و اینا ولی مامانم هی میگفت نه من مطمئنم تو قبولی :)
اخرشم معلوم شد درست میگفته و هم نمونه قبول شدم هم سمپاد انگار که اون سال برا همه بچه ها ازمون سخت بوده
همینجا جا داره تشکر کنم از کسی که همیشه بهم باور داشت ( حالا انگار چه پخی شدم :)) )
 

Déjà vu

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,318
امتیاز
23,623
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
اوضاع من در زمان های مختلف

تابستون:|

اول مهر:|

عید:|

اردیبهشت:|

هفته قبل از ازمون:|

شب آزمون:|

صبح تو جلسه:|

پایان جلسه:|

زمان اعلام نتایج :|البته یه لبخند ملیحی زدم/

بعد از ثبت نام در مدرسه:|

زمانی که فهمیدم دوستم هم قبول شدهx:>:D<<D=:D:)):))=))8->8->h-:h-::P:-bP:>P:>{-8:D:D:D:D:D:D:DP:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>P:>/m\/m\/m\/m\/m\/m\x:x:x:x:x:x:x::D:RedHeart:RedHeart:RedHeart:RedHeart :GreenHeart :GreenHeart :GreenHeart <D=<D=>:D<>:D<x:x:x:x::*:*:*:*:*:*:*:-b:-j:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*:*
 
آخرین ویرایش:

PashMack

به دنبال بستنی
ارسال‌ها
434
امتیاز
8,141
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
فعلا برنز نجوم
دوستم رنگ زد پرسید قبول شدی یا نه، نتایجش اومد
اون روزم اینترنتمون قطع شده بود زنگ زدم داداشم با اینترنت دانشگاهشون ببینه
مامانم که گفت خدا رو شکر
بابامم گفت عهههه قبول شدی پس؟
بدین صورت
 

Amink

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
9
امتیاز
25
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
ماکو
سال فارغ التحصیلی
-2
میدونستم قبول میشم :D عکس العملی نداشتم
 

MmmSampadi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
630
امتیاز
2,279
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1405
تیزهوشان قبول شدم!
قرار بود یه چیزایی بخرن....
گفتن یادمون نمیاد چنین جیزی گفته باشیم....
 

آرتمیس

...Tired
ارسال‌ها
51
امتیاز
677
نام مرکز سمپاد
استعداد های درخشان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1403
موقع اعلام نتایج ما مسافرت بودیم . وقتی هم که رسیدیم دیروقت بود من فقط رفتم که بخوابم.
فرداش صبح زود مامانم از سرکار زنگ زد بهم گفت قبول شدم<D=
از اونجایی هم که هنوز خواب بودم حدود 2 دقیقه طول کشید تا بفهمم جریان چیه!
 
بالا