تیزهوشان قبول شدم!

  • شروع کننده موضوع hany
  • تاریخ شروع

black_girl

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
2
نام مرکز سمپاد
دکتر شاهی
شهر
ی
سال فارغ التحصیلی
1406
خودت رفتی تو سایت یا کسی بهت خبر داد؟ P:>
احساستون و عکسالعملتون اون لحظه چی بود؟ (;
عکسالعمل مامان باباتون؟ :D
من خودم دوستم بهم خبر داد :D :))
یه جورایی داشتم ذوق مرگ میشدم هی میپریدم بالا پاییین :)) :)) :))
مامان بابام اینجوری کردن: >:D<
مامانم بهم خبر داد
کل خانواده خوشحال بودن غیر خودم
نمیدونمچرا اون همه زحمت کشیدم و تست زدم و ... ولی خوشحال نشدم
 

___mobina

کاربر جدید
ارسال‌ها
3
امتیاز
14
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اراک
سال فارغ التحصیلی
1403
من موقع خوندن برای ازمون تیزهوشان میومدم این تاپیک و هر شب میخوندم میگفتم میشه من هم قبول شم بیام بنویسم که خدارو شکر شد
حالا من باشگاه بودم بعد ظهر اومدم خونه انلاین شدم دیدم معلما گفتن نتایج اومده حالا ساعت 8 اومده بود من ساعت 1 ظهر فهمیدم هر چی هم تو سایت میرفتم شلوغ بود تا یک ساعت نیومد بعد یکی از دوستام گفت سایت براش بالا میاد قرار شد به من نتیجه وبگه
5 مین گذشت بعد دیدم عکس فرستاده با تبریک منم تو اتاقم بودم نزاشتم کسی بیاد تو اتاق جیغ میکشیدمااا
رفتم بیرون دیگه مامان بابا و داداشم از من خوشحال تر
ولی خلاصه از همه سختی هاش برای قبول شدن می ارزیدخیلی لحظه خوبی بود که برا همه این لجظه و ارزو میکنم
 

MAZIOD

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
10
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1405
وااییییی بذار تا بگم !
من وقتی برای تیزهوشان میخوندم تقریبا هر شب کارم این بود که بیام این تاپیک و همش با خودم میگفتم یعنی میشه منم یه روزی ماجرای قبول شدنم رو اینجا بنویسم؟
حالا ماجرا از این قرار بود که ومن وقتی آزمون دادم از وسط آزمون زدم زیر گریه و میگفتم گند زدم تا آخرش
بعدشم مطمئن بودم که قبول نشدم و همش از همه معذرت خواهی میکردم و افسرده شده بودم بدجور.
کارم فقط گریه کردن شده بود.
بعدش دوباره میومدم اینجا و این تاپیک رو میخوندم و حسرت میخوردم.

موقعی که نتایج اومد من رفته بودم بیرون خونه نبودم ، آخه اصلا قرار نبود نتایج رو اون زمان بگن خیلی زود تر گفتن نتایج رو.
یکی از دوستام پیام داد گفت نتایج رو زدن قبول شدی ؟
منم گفتم نه من بیرونم ندیدم.
دوستم گفت خو برو ببین یعنی تو استرس نداری ؟
منم بیخیال بودم و میدونستم قبول نشدم به مامانم گفتم مامان نتایج رو زدن.
مامانم هم بدبخت از بس که من گریه میکردم و میگفتم قبول نشده بودم باور کرده بود گند زدم و گفت باشه برو ببین ولی زیاد گریه نکن.
منم رفتم توی سایت با بدبختی چون وضع نت افتضاح بود.
بعد توی گوشی دیدید برای این که ببینید قبول شدید یا نه باید بزنید روی یه علامت بعلاوه ؟ من زدم روش و انگار همه چی صحنه آهسته شده بود.

حدود ده ثانیه ای داشتم به اون عبارت قبول شده نگاه میکردم. بعدش یهو جیغ زدم ماااااااامااااااااانننننننن قبووووووول شدممممممم اولویت اوووووووول فرزانگان 1

نزدیک بود تصادف کنیم یعنی
مامانم هم زد کنار از شدت هیجان دیگه نمیتونست رانندگی کنه. آخرشم زنگ زدم به همه و گفتم قبول شدم
الانم دو سال از اون موقع میگذره و بالاخره توی سایت ثبت نام کردم :)
ولی خدایی من فکر نمیکردم قبول بشم دیگه چه برسه به اینکه اولویت اولم قبول بشم :|
اون وقت دوستم که میگفت حتما قبول میشم قبول نشد :|
 

anahita_Z

کاربر جدید
کنکوری 1404
ارسال‌ها
1
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
1404
خب من کلاس ۶ ام با اختلاف کم قبول نشدم..‌.
اما برسیم به دیشب که نتیجه اومد و بالاخره قبول شدم:)
خیلی خوشحال و خندون داشتم اهنگ گوش میدادم که دیدم برام پیام اومده نتیجه تیزهوشان اومده،با سرعت جت رفتم سمت لپ تاپ،مامانم بیشتر از خودم استرس داشت،با کلی ترس و استرس اطلاعات مو وارد کردم و تا کلمه پذیرشو دیدم اول یه جیغ بلند زدم بعدم شروع کردم به گریه کردن😂
اولويت اولم فرزانگان ۱ رشته تجربی قبول شدم:)
 

Rhodium

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
552
امتیاز
4,478
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
تلگرام
خب...
من تو اتاقم بودم و در حال عشق و حال زیرا تابستون کوتاه است و دیدم یه مسیج واتساپ دارم از طرف جعفر...گف که نتایج امتحان اومد برو ببین...خلاصه استتوس هم کرده بود که حلی ۹ قبول شده، ما نیز رفتیم تو سایت تا ببینیم اما متاسفانه مث خیلیا بخاطر شلوغی بالا نمیومد...بعد به همین جعفر جان کد ملی و اینامو دادم گفتم بی زحمت برو برام ببین سپس رفت دید فرستاد و توی لحظه اول از شدت ذوق فراوان پای بدبختم به لبه میز اصابت کرد و ما خبر قبولیمان را با درد جشن گرفتیم، ولی جدا از شوخی با اینکه انگشتم ترکید ولی از شدت ذوق نفهمیدم جی شد و کلی دویدم دور خونه عین سربازی که ساحل ماراتن را طی کرد و سپس بی جان به مانند سرباز یونانی افتادم و نشستم دوباره حال و حول تابستان کوتاه ای خود را کردم
 
ارسال‌ها
353
امتیاز
8,104
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
پزشکی
:D:Dماه رمضون بود جوابا اومد ;;)
منم تو خواب شيريني بودم اخه حتي تو تابستون هم من ساعت ٧بيدار ميشم ولي ماه رمضون عوض ٣٦٥روز سابو ميخوابم بيخيال اينا داشتم ميگفتم كه بله ديگه خوا بودم شنيدم مامانم ميگه اهان پس جوابا اومدن باشه به صبا ميگم مرسي كه خبر دادين
يدفعه تموم برگام ريخت :Dرفتم پيش مامانم گفت دوستت بود و گفت جوابا اومده .از شانس اينترنت خودمون نمياورد سايتو منم زنگ زدم به همون دوستم گفتم برا منم نگاه كن و اينا بعر ٥دقيقه تلفن زنگ خودر واقعا لحظات هيجان باري بود:D
برداشتم ديدم جيغ ميزنه صبااااااااا قبول شديم :D
منم این طرف جیغ زدم وای مرسی و خلاصه که هیچی دیگه خوشحال شدم :-" البته من یه جورایی مطمن بودم قبول میشم چون از امتحان که اومدیم بیرون همه داشتن گریه میکردن و اینا ولی من همشو با اعتماد زده بودم و شک نداشتم اصلا :D:D
هه هه اون دوسته من بودم...

*وقتی شب امتحانه و بیکاری ^^✨.
 

mobinam

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
20
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
خودت رفتی تو سایت یا کسی بهت خبر داد؟ P:>
احساستون و عکسالعملتون اون لحظه چی بود؟ (;
عکسالعمل مامان باباتون؟ :D
من خودم دوستم بهم خبر داد :D :))
یه جورایی داشتم ذوق مرگ میشدم هی میپریدم بالا پاییین :)) :)) :))
مامان بابام اینجوری کردن: >:D<
من ششم تیز شرکت نکردم چون خودم هیچ اطلاعی نداشتم و مامان بابام هم همینطور
امسال کلی غصه خوردم که کاش شرکت میکردم ششم و نهم ب دهم شانس قبولی کمه
اما...تسلیم نشدم:))
تو عید که همه تفریح میکردن روزی ۷ ۸ ساعت درس میخوندم و ۴۰۰ ۵۰۰ تا تست میزدم
و تونستم دیشب ساعت ۱ و نیم از فرط خوشحالی گریه میکردم و میگفتم من تونستم..
فرزانگان ۱ مشهد تجربی😍
#هیچ‌وقت_تسلیم_نشو
 

melina03

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
2,412
امتیاز
19,305
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
من دوره اول که همه ذوق وای جیغ هورا... بد من مث مادر مرده ها نگاشون میکردم...
دوره دومم همین چند وقت پیش تو ماشین بودیم بازم مامان بابام ذوق ی اهنگ شاد گذاشتن و بزن و برقص... بازم من مث مادر مرده ها.. پوکر بی ذوق... کلا همه اش میزنم تو ذوق بقیه😶😂
 

Zizigholo

انسانم آرزوست:)
ارسال‌ها
23
امتیاز
106
نام مرکز سمپاد
نژاد ستاری
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1403
من دوستم فهمید پشت تلفن بهم گفت خودم کلی جیغ و داد کردم همسایه اومد در خونه رو زد
مامانم گفت از دعا و انتخاب من بود من مدرسه رو درست انتخاب کردم که تو قبول شدی بچه هم هوششو از مادرش ب ارث میبره
بابام گفت اوووووووو اینقدر خوندی فرزانگان یک؟؟؟؟؟؟ بچه فلانی اژه ای میخونه اژه ای بالاتره (وی نمیدانست اژه ای پسرانش) در کل خودم رفتم بیرون برا خودم کیک خریدم خودم شادی کردم بعدم اومدم خونه
 

^_^Unique

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
408
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۳
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
من برای شیشم به هفتم که میخوندم ۱۵ تا کتاب تست و اینا داشتم و همش تحصیلی بود بعد رفتم سر آزمون کل سوالا تحلیلی و هوش بود 😂 💔
نزدیک ظهر بود زنگ زدن بهم گفتن که نتایج اعلام شده و با کلی استرس رفتم دیدم و بله قبول شده بودم:))
در حال شادی بودم که عمه گرام زنگ زد ببینه چیکار کردم مامانم بهش گفت : یگانه مثل خری که بهش تیتاپ دادن ذوق کرده (اصلا لطف موج میزند)
عمه ام گفت حق داره°_°
 

A.s.a

کاربر فعال
ارسال‌ها
35
امتیاز
77
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1405
من دیروز جوابم اومد 😁
کسی هم نبود کلی ادا درآوردم همسایمون فکرای بد کرد جای فکر خوب
مامانم جلسه بود حسی نداشت
بابامم گفت آفرین نتیجه زحماتت رو گرفتی
کلا منطقی تشویق شدم جای احساسی😂😂
خیلی خوب بود الآنم شادم الکی تا قبول شدم اول به مادر پدرم گفتم بعد اومدم عضو شدم😅😁
الآنم استرس دارم یکم برا مدرسه و دوره جدید و اینا ولی در ذوقم
با خودم قرار گذاشته بودم قبول شدم فرداش بیام اینجا منم مثل شما بگم😄
هنوز کامل با فضای سایت آشنا نشدم 🤔
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
کنکوری 1404
ارسال‌ها
3,983
امتیاز
44,449
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
خب نتایج تعیین که اومد جیغ زدم یه جوری رفتم مامانمو بغل کردم که با سر رفت توی یخچال:))

بابامو از خواب بیدار کردیم و اصن گوش نداد چی میگیم و دعوامون کرد که چرا بیدارش کردیم و فحشمون داد و دوباره خوابید:))

بعد دو ساعت بلند شد گفت زینب خواب دیدم قبول شدی:))
 

Denebolah

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
283
امتیاز
3,415
نام مرکز سمپاد
frzIV
شهر
thrn
سال فارغ التحصیلی
1403
دانشگاه
AUT
رشته دانشگاه
ARC
پارسال تقریبا همین موقعا بود
داشتم به مامانم میگفتم که از دوستم شنیدم یکی از بچه های مدرسه قبلیمون قبول شده ، مامانم گفت خودت چی؟ تو هم آزمون دادی دیگه‌ (واقعا یادم رفته بود منم آزمون دادم :‌/ )
رفتم تو سایت و دیدم همون الویت اولم قبول شدم :‌)
و بدینگونه یکی از بهترین روزهای زندگیم رقم خورد.
 

Mobi_

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ارسال‌ها
31
امتیاز
237
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1401
من طبقه پایینمون بودم داشتم با کامپیوتر بازی می‌کردم بعد مامانم صدام کرد اومدم بالا. سرمو گرفت برد تو لپ‌تاپ و من صفحه‌ی سایتو دیدم که اولویت اولمو هم قبول شدم. خیلی خوشحال شدم خدایی 🗿
خواهرمم همین دیروز قبول شد و اونم اولویت اولش.
 

شکست ناپذیر

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
14
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۸
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1404
خودت رفتی تو سایت یا کسی بهت خبر داد؟ P:>
احساستون و عکسالعملتون اون لحظه چی بود؟ (;
عکسالعمل مامان باباتون؟ :D
من خودم دوستم بهم خبر داد :D :))
یه جورایی داشتم ذوق مرگ میشدم هی میپریدم بالا پاییین :)) :)) :))
مامان بابام اینجوری کردن: >:D<
من که اصلا داستانی داشتم
آقا براتون بگم که ما خیر سرمون رفته بودیم کلاس زبان بعد بابام که اومد دنبالم شروع کرد به زخم زبون زدن که تو هیچ وقت هیچی نمیشی و ... از این حرفا
تقریبا اینجوری به مدت یک ربع تو ماشین شکنجه م کرد
بعد که دیگه رسیدیم خونه زنگ در رو که زدم مامانم در رو باز کرد با عصبانیت تام گفت که
این چیه تو گوشی من اومده نگاه کن باز چه گندی زدی
منم که از حرفای بابام زخمی بودم چیزی نگفتم و رفتم ولی گوشی رو به زور تو دستم گذاشت
راستش اولش نفهمیدم اون جدوله چی بود بعد یکم به کلمات فرزانگان و پذیرفته شده و... نگاه کردم بعد تا دوزاریم افتاد که چه خبره
چیزی که یادمه اینه که کفشام که به قصد گذاشتن تو جاکفشی دستم بود رفت رو هوا بعد مامانمو که حدودا ۸۰ کیلوعه با یک حرکت بلند کردم بعدشم دور خونه دویدم و جیغ زدم
دیگه آخرش بهم گفتن یکم دیگه جنگولک بازی در بیاری همینجا سنگکوب میکنی باید به جای خودت سنگ قبرتو ببریم برای ثبت نام
خلاصه قصه ماهم این بود دیگه
 

Roza.jb

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
11
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم اباد
سال فارغ التحصیلی
1401
سلام من پریروز فهمیدم که قبول شدم و تا اعلام نتایج همش میومدم توی این سایت و با خودم میگفتم که ای کاش منم یه روزی ماجرای قبولیمو بتونم اینجا تعریف کنم که به لطف امام رضا شد 🙂
ما شنبه ساعت یک و دو شب از اصفهان برگشتیم و خیلی خسته بودیم و خوابیدیم فردا صبحش من با صدای مامانم بیدار شدم که داره بهم میگه کد ملیتو بده نتایج اومده منم بهش گفتم سایتو بده ببینم، سایتو که دیدم، دیدم که سایت سمپاد نیست و مال پاداست و بی خبر بودم که سایت تغییر پیدا کرده و رومو کردم اونور و دوباره خوابیدم بعد چن ثانیه با صدای جیغ مامانم و صورت وحشت زده داداشم که فکر میکرد خونه اتیش گرفته مواجه شدم 😂 خودم تا چن دیقن قفل بودم و اصن باورم نمیشد و پاشدم یدور دور خونه رو زدم و پریدم بغل مامانم 😚 و بوسم میکرد و با هم اشک شوق میریختیم(اخه من خیلی زحمت کشیده بودم برای تیزهوشان) بعدش سریعا گوشیمو ور داشتم و یه استپری از صفحه کارنامم گذاشتم و به دوستام پیام دادم که من قبول شدم شما چی و همشون گفتن که ما قبول نشدیم و از کلاسمون فقط دو نفر قبول شده. منم سریع زنگ زدم به صمیمی ترین دوستم و فهمیدم که اونم قبول نشده :( ولی خدایی خورد تو ذوقم ولی واقعا روز خوبی بود 🤗
 

زهرا_خاتون

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
10
نام مرکز سمپاد
😐🤝
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
-3
سلاممممممممم، بالاخره تونستم عضو بشم 😁🌟

نتایج شنبه شب اومد، انقده سایتش شلوغ بود که نتونستم ببینم، از قبل هم اصلا امیدی نداشتم که قبول شم، نمیخواستم ببینم،،، مشاورم گفت ببین تا دلت اروم بگیره 🙁👈👉
شبش به زور خوابم برد، فردا تا بیدار شدم پریدم تو سایتش 😂
یه بسم الله گفتم یهو دیدم زده پذیرش با رنگ سبز 🥺👈👉
و الان‌ یک عدد سمپادی هستم 😁🤝
 

Roza.jb

کاربر جدید
ارسال‌ها
2
امتیاز
11
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم اباد
سال فارغ التحصیلی
1401
سلاممممممممم، بالاخره تونستم عضو بشم 😁🌟

نتایج شنبه شب اومد، انقده سایتش شلوغ بود که نتونستم ببینم، از قبل هم اصلا امیدی نداشتم که قبول شم، نمیخواستم ببینم،،، مشاورم گفت ببین تا دلت اروم بگیره 🙁👈👉
شبش به زور خوابم برد، فردا تا بیدار شدم پریدم تو سایتش 😂
یه بسم الله گفتم یهو دیدم زده پذیرش با رنگ سبز 🥺👈👉
و الان‌ یک عدد سمپادی هستم 😁🤝
منم امید انچنانی نداشتم درواقع پنجاه پنجاه بودم ولی خداروشکر قبول شدم و تونستم بیام سایت
 

Catastropika

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
39
نام مرکز سمپاد
تهران علامه حلی 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
9999
دانشگاه
MIT (lo)
یه چند وقتی بود دوست داشتم بیام سمپاد زیاد درس نخوندم و تنبلی کردم ماه آخر بعد از اینکه فهمیدم انرژی اتمی قبول نشدم خیلی ترسیدم
ماه آخرو کلا درس خوندم میانگین مثلا روزی شش ساعت که شاید زیاد به نظر نیاد ولی برای من خیلی بود چون تا اون موقع با اینکه بچه ی
زرنگی بودم و همیشه توی آزمونای بین شعبه اول بودم (واله می رفتم) اصلا درس نمی خوندم خلاصه شب اعلام نتایج مامان من (همون کسی
که می گفت اصلا برای من مهم نیست قبول بشی شروع کرد به دعوا من ترسیدم فکر کردم اگر واقعا قبول نشم چی؟ صبح زود رفتم چک کردم
و دیدم بله حلی 2 اولویت اول قبول شدم امروز صبح هم با بابام با کت و شلوار رفتیم ثبت نام D: بعد هم با همون وضع لباس اومدیم سوسیس
تخم مرغ خوردیم
 

Rhodium

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
552
امتیاز
4,478
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1406
تلگرام
ینی هیچکی اینجا حلی ۶ قبول نشده :(
 
بالا