مشاوره انتخاب رشته دبیرستان (متوسطه)

solo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
481
امتیاز
4,144
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
گرندلاین
سال فارغ التحصیلی
1399
بین انسانی وریاضی موندم :((:((:((
در مورد انسانی، اگر به شعر و نظم و نثر و اینا علاقه داری یا به فلسفه و منطق، ببین اگر علاقت بیشتر عاطفیه و واقعا بهش عشق میورزی، نرو انسانی چون کاری باهات میکنن که بدت میاد ازشون، از بس که حجم حفظیات الکی و بی پایه و اساسشون زیاده مفهوم واقعی رشته انسانی رو زیر سوال بردن.. اما اگه به بازار کارش علاقه داری برو..
اگر به ریاضی عشق میورزی، حتما برو و در کنارش به علایق مربوط به رشته انسانی مثل شعر هم بپرداز مثل خود من :-b
 

ehsan2562

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
651
امتیاز
2,397
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی 1
شهر
تبریز/قم
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
دانشگاه اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
نه به بازار کارش علاقه دارم از مهندسی بدم می آد
 

هولدن

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
886
امتیاز
12,250
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
پستای مجیدحسینی رو تو اینستاگرام برای پدرمادرتون بزارید تا متقاعد شن نون وبازارکار تو علاقه است نه تو پزشکی و...
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,498
امتیاز
71,072
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
نه به بازار کارش علاقه دارم از مهندسی بدم می آد
البته علوم انسانی خیلی خیلی گسترده تر از شعره! برو درباره ی رشته های انسانی و روش علمی و چارچوبشون و همینطور موضوع هر کدوم بخون. رشته های خیلی مختلفی وجود داره و حتمن باید حداقل اطلاعاتی به دست بیاری ، وگرنه صرف "رشته ی انسانی" نمیتونه علاقه باشه
 

aliiii9

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
480
امتیاز
7,606
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی2
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
طلایimc
دانشگاه
دامغان
رشته دانشگاه
داروسازی
دوستان لطفا کمکم کنید و نظر بدید، من استعداد و علاقم توی ریاضی هست و انصافا قدری مقام توی ریاضی آوردم که استعداد و تواناییم توی ریاضی اثبات بشه ولی مشکل اینجاست که میگن توی ایران برای ریاضی کار درست حسابی نیست و اگه واقعا میخوای ریاضی بخونی باید بورسیه بگیری و بری یه کشور خارجی... ولی از اونجایی که من یکم احساساتی هم هستم و واقعا ایرانو دوست دارم میخوام توی ایران بمونم ولی میترسم کار خوبی برام پیدا نشه، از زیست هم متنفرم ولی دوروبرم بیشتر منو فقط به تجربی تشویق می‌کنند و میگن علاقه ات هم به مرور زمان درست میشه...
میدونم شاید دربارم فکر کنین که خیال پردازم و خارج کجا و من کجا، ولی واقعا فقط قصدم اینه از الان بدونم که در آینده میخوام کجا باشم؟ با چه رشته ای؟ چه شغلی؟
 
ارسال‌ها
353
امتیاز
8,175
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سراب
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
پزشکی
دوستان لطفا کمکم کنید و نظر بدید، من استعداد و علاقم توی ریاضی هست و انصافا قدری مقام توی ریاضی آوردم که استعداد و تواناییم توی ریاضی اثبات بشه ولی مشکل اینجاست که میگن توی ایران برای ریاضی کار درست حسابی نیست و اگه واقعا میخوای ریاضی بخونی باید بورسیه بگیری و بری یه کشور خارجی... ولی از اونجایی که من یکم احساساتی هم هستم و واقعا ایرانو دوست دارم میخوام توی ایران بمونم ولی میترسم کار خوبی برام پیدا نشه، از زیست هم متنفرم ولی دوروبرم بیشتر منو فقط به تجربی تشویق می‌کنند و میگن علاقه ات هم به مرور زمان درست میشه...
میدونم شاید دربارم فکر کنین که خیال پردازم و خارج کجا و من کجا، ولی واقعا فقط قصدم اینه از الان بدونم که در آینده میخوام کجا باشم؟ با چه رشته ای؟ چه شغلی؟
دقیقا منم همین شرایط رو دارم:-<:-<
 

اُزگَل

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
12
نام مرکز سمپاد
نشد. فعلا نمونه دولتی جاویدان
شهر
تهران کوچک
سال فارغ التحصیلی
1400
اقا من الان تجربی انتخاب کردم تجربی هم قبول شدم عقلم میگه خوب راهی رو میری ولی ک.و.ن گشادم میگه نه نه سخته ولم کن ولم کن دست به من نزن. :D:D:D
الان تغییر رشته بدم یا نه؟
 

Mehdi_Wl

کاربر فعال
ارسال‌ها
68
امتیاز
44
نام مرکز سمپاد
شیخ انصاری
شهر
دزفول
سال فارغ التحصیلی
1402
دوستان من به هردو رشته ی ریاضی و تجربی علاقه دارم , لطفا کمک کنین !

این که میگن کار نیست , و به خاطر بازار کار و پول برو رشته ی دیگه ای , اصلا قبول ندارم
اینکه میگن مهندس ها بیکارن , بعضی از پزشک ها ها هم بیکارن ( البته من نمیخوام برم پزشکی ! ) ولی ما فقط نیمه ی پر لیوان پزشک ها رو میبینم و فقط نیمه ی خالی مهندس هارو !! و بعد مقایسه می کنیم
و بعد اینکه هر کسی رفته مهندسی اگر زرنگ و به قول خودمون نابغه بوده تونسته بره سر کار و موفق بشه
یه دلیل دیگه هم داره این هست که کلا جامعه ی مهندس ها بیشتر هست
من مشکلم بازار کار و.... نیست . هر رشته ای و هر کجا که برم , میتونم برای خودم شغل بیافرینم و کارآفرینی کنم و کاملا موفق باشم و حتی رکورد درآمد رو هم بشکونم !!!!!!!!! اگه بری دنبال پول , به پول نمیرسی ولی اگه بری دنبال موفقیت و علاقه , پول به تو میرسه !
و بعد اینکه بازار کار رو , خانوادم توی ایران و این مسائلی که گفتم مقابسه میکنن و به نتیجه اشتباه میرسن ...
پس , توی انتخاب من , بازار کار و پول و..... بی معنا هست

خب , من اگه بخوام برم تجربی , میرم سمت رشته های تحقیقاتی و تقریبا علوم پایه . مثل بیوتکنولوژی و بیوانفورماتیک ( بین رشته ای هم هستن )
حالا راه هایی که دارم رو گلچین کرده ام و به این چندتا راه رسیدم :
راه اول , برم تجربی , الان هم فقط مشغول المپیاد و پژوهش های مرتبط با زیست شناسی بشم و شرکت در جشنواره هاو... ( مرتبط با زیست ) , و بعد پذیرش در یک دانشگاه عالی در سطح جهان ( افعانستان :) ! ) و بعد هم که دیگه معلوم هست... یک شرکت و آزمایشگاه در سطح جهانی و متحول کردن دنیا ! ... ولی کلا دیگه بیخیال برنامه نویسی و.... ها بشم

راه دوم : برم تجربی , الان مشغول برنامه نویسی و گرافیک و این پروژه ها بشم و بیخیال المپیاد بشم , و در جشنواره ها هم مرتبط با برنامه نویسی شرکت کنم ... و تقریبا از دوم دبیرستان شروع کنم برای کنکور خوندن , پذیرش از دانشگاه علوم پزشکی تهران , در یک رشته ی تحقیقاتی ( ویا پزشکی ) و بعد , مشغول شدن در یک شرکت مثل رویان و... ولی بیخیال اهداف بلندم بشم . همچنین در کنار مشغول شدنم در شرکت به برنامه نویسی و... ها برسم

راه سوم : برم ریاضی , الان هم مشغول برنامه نویسی و این پروژه ها و گرافیک و... بشم , شرکت در المپیاد ریاضی و کامپیوتر ,و جشنواه های مرتبط , و پذیرش از یکی از بهترین دانشگاه های جهان در رشته ی بیوتکنولوژی ( چون بیوتک یک بین رشته این هست و از ریاضی هم پذیرش داره به طور مساوی ) و بعد هم اهداف بلندم و متحول کردن دنیا 1 ولی میترسم در این راه , نتونم خوب موفق بشم چون بیشتر بیوتکنولوژی رو تجربی تشکیل میده ...

و یا اینکه اصلا کلا برم سمت نرم افزار و برنامه نویسی حتی در رشته دانشگاه
کدوم بهتر هست ؟؟
 

lia.sh

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
43
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1399
دوستان من به هردو رشته ی ریاضی و تجربی علاقه دارم , لطفا کمک کنین !

این که میگن کار نیست , و به خاطر بازار کار و پول برو رشته ی دیگه ای , اصلا قبول ندارم
اینکه میگن مهندس ها بیکارن , بعضی از پزشک ها ها هم بیکارن ( البته من نمیخوام برم پزشکی ! ) ولی ما فقط نیمه ی پر لیوان پزشک ها رو میبینم و فقط نیمه ی خالی مهندس هارو !! و بعد مقایسه می کنیم
و بعد اینکه هر کسی رفته مهندسی اگر زرنگ و به قول خودمون نابغه بوده تونسته بره سر کار و موفق بشه
یه دلیل دیگه هم داره این هست که کلا جامعه ی مهندس ها بیشتر هست
من مشکلم بازار کار و.... نیست . هر رشته ای و هر کجا که برم , میتونم برای خودم شغل بیافرینم و کارآفرینی کنم و کاملا موفق باشم و حتی رکورد درآمد رو هم بشکونم !!!!!!!!! اگه بری دنبال پول , به پول نمیرسی ولی اگه بری دنبال موفقیت و علاقه , پول به تو میرسه !
و بعد اینکه بازار کار رو , خانوادم توی ایران و این مسائلی که گفتم مقابسه میکنن و به نتیجه اشتباه میرسن ...
پس , توی انتخاب من , بازار کار و پول و..... بی معنا هست

خب , من اگه بخوام برم تجربی , میرم سمت رشته های تحقیقاتی و تقریبا علوم پایه . مثل بیوتکنولوژی و بیوانفورماتیک ( بین رشته ای هم هستن )
حالا راه هایی که دارم رو گلچین کرده ام و به این چندتا راه رسیدم :
راه اول , برم تجربی , الان هم فقط مشغول المپیاد و پژوهش های مرتبط با زیست شناسی بشم و شرکت در جشنواره هاو... ( مرتبط با زیست ) , و بعد پذیرش در یک دانشگاه عالی در سطح جهان ( افعانستان :) ! ) و بعد هم که دیگه معلوم هست... یک شرکت و آزمایشگاه در سطح جهانی و متحول کردن دنیا ! ... ولی کلا دیگه بیخیال برنامه نویسی و.... ها بشم

راه دوم : برم تجربی , الان مشغول برنامه نویسی و گرافیک و این پروژه ها بشم و بیخیال المپیاد بشم , و در جشنواره ها هم مرتبط با برنامه نویسی شرکت کنم ... و تقریبا از دوم دبیرستان شروع کنم برای کنکور خوندن , پذیرش از دانشگاه علوم پزشکی تهران , در یک رشته ی تحقیقاتی ( ویا پزشکی ) و بعد , مشغول شدن در یک شرکت مثل رویان و... ولی بیخیال اهداف بلندم بشم . همچنین در کنار مشغول شدنم در شرکت به برنامه نویسی و... ها برسم

راه سوم : برم ریاضی , الان هم مشغول برنامه نویسی و این پروژه ها و گرافیک و... بشم , شرکت در المپیاد ریاضی و کامپیوتر ,و جشنواه های مرتبط , و پذیرش از یکی از بهترین دانشگاه های جهان در رشته ی بیوتکنولوژی ( چون بیوتک یک بین رشته این هست و از ریاضی هم پذیرش داره به طور مساوی ) و بعد هم اهداف بلندم و متحول کردن دنیا 1 ولی میترسم در این راه , نتونم خوب موفق بشم چون بیشتر بیوتکنولوژی رو تجربی تشکیل میده ...

و یا اینکه اصلا کلا برم سمت نرم افزار و برنامه نویسی حتی در رشته دانشگاه
کدوم بهتر هست ؟؟

دوست عزیز...این که شما در این سن برای آیندتون برنامه ریزی می کنید و انقدر اهداف بلند بالا دارین خیلی خوبه و من بهتون تبریک میگم ! و به هیچ عنوان اجازه ندین کسی شمارو به خاطر اهدافتون مسخره کنه و یا شمارو دست کم بشماره... همین فرمون ادامه بده .
اما در مورد سوالی که پرسیدین..
هیچ کس نمی تونه به شما بگه کدوم یکی از این راه ها بهتره! و تنها کسی که در نهایت تصمیم می گیره شما هستین ...
هر سه راهی رو که عنوان کردین ، مسیر های بسیار جذاب و هیجان انگیزی هستن و آینده شغلی درخشانی دارن .
بنابراین من نمی تونم به شما بگم به عنوان مثال راه دوم رو انتخاب کن .. چیزی که توی پیام شما به چشم من اومد این بود که شما در خودتون ظاهرا پتانسیل این رو می بینید که هم برای المپیاد زیست تلاش کنید و هم می تونید توی المپیادهای ریاضی و فیزیک موفق باشین !
مسئله اول اینه که یه آدم نمی تونه آدمی باشه که هم بتونه توی المپیاد زیست موفق باشه هم توی المپیاد ریاضی ( یا می تونه ؟) به هر حال یه مقدار باورش برای من سخته چون به هر حال شما یا حافظه و قدرت تحلیل خوبی دارین یا قدرت حل مسئله ... من ندیدم کسی رو که هردوشو داشته باشه ..

مسئله دوم کلا خودِ ذات المپیاده ؛ دوست عزیز راه المپیاد به هیچ عنوان راه ساده ای نیست ! این که میگم :« راه المپیاد راه ساده ای نیست » خوندنش برای شما راحته ... ولی واقعا نمی تونید تصور کنید که راه المپیاد چقدر راه ساده ای نیست !! بنابراین اگه می خواید در مسیر المپیاد قدم بزارین از همین فردا باید منابع رو تهیه کنید و برنامه ریزی کنید و شروع کنید منابع المپیاد زیست بسیار کتابهای تخصصی هستن مثل بیوشیمی لنینجر ، زیست گایتون ،زیست کمپل ، زیست ریون ، زیست سولومون ،ژنتیک از دیدگاه حل مسئله ، سوسیوبیولوژی ،فیزیولوژی تایزو وایگر ، جنین شناسی ، رفتار شناسی و ....! که تقریبا اغلب کتاب هایی حجیم و مفهومی هستن و کتاب هایی هستن که الان دانشجو های رشته های پزشکی دارن باهاشون سر و کله میزنن ! و (وقتی می گم مسیر المپیاد راه سختیه از چی حرف می زنم ؟) خیلیا سال ها این کتاب هارو می خونن و تلاش می کنن و از خیلی چیزا می زنن و در نهایت سال دوازدهم وقتی توی المپیاد شرکت می کنن قبول نمیشن ! اگر به فکر المپیاد هستین ..از الان باید شروع کنید و تا سال دوازدهم ادامه بدین و تنها مقصدتون هم باید مدال طلا باشه و نه حتی نقره . چرا ؟ دلیلش اینه که شما اگه موفق نشید مدال طلا کسب کنید اونوقت : 1- بهترین سال های نوجوانیتون رو از دست دادین .. 2- از غافله کنکور عقب افتادین .. 3- و نهایتا نمی تونید از بهترین دانشگاه های جهان پذیرش بگیرید... خلاصه از این ور مونده میشین و از اون ور رونده...
بنابراین من حتی پیشنهاد می کنم اصلا یک بار دیگه به خود مقوله المپیاد به تنهایی ، فکر کنید و ببینید ظرفیت تحمل همچین مسیری رو دارین یا نه ! و اصلا بعد از گذروندن همچین مسیری به این سختی ، ظرفیت رو به رو شدن با شکست رو دارین ؟( به هر حال آدم باید تمام احتمالات رو در نظر بگیره)
اگر المپیاد برای شما تنها راه میانبری هست که کنکور رو دور بزنید و به راحتی هرچه تمام ، وارد دانشگاه بشین من همین جا ازتون می خوام که لطفا دور المپیاد رو یه خط بزرگ! بکشید .. راه های خیلی آسونتری برای ورود به دانشگاه هست ...مثل کنکور :)

مسئله بعدی اینه که اینطور که معلومه شما بسیاار فرد کمالگرایی هستین ...دوست عزیزم به جرات می گم که امکان نداره شما دوره دبیرستانوتون رو صرف درگیر شدن با المپیاد ها و جشنواره ها بکنید و از اون ور بتونید کنکور رتبه خوبی بیارید که سبب بشه دانشگاه خوبی قبول بشید که بعدا در نهایت بتونید توی شرکتی مثل رویان مشغول به کار بشید ! پژوهشگاهی که شما نام برید جایی هستش که فقط پذیرای افراد نخبه ای هستش که سوابق تحصیلی قابل توجهی دارن ... و من بنابه تجربه خودم میدونم که درگیر شدن با این جشنواره ها و این داستانا شما رو چه بخواید چ نه از درس و مدرسه دور می کنه... بنابراین شما احتمالا تو امتحان نهاییشم می مونی چه برسه به کنکور و بقیه .

من خیلی خوشحال شدم که دیدم یک پسر! اون هم در این سن نشسته و برای آیندش فکر کرده ... ولی به عقیده من برنامه ریزی شما یکم به دور از واقعیته ...
در آخر پیشنهاد من اینه که شما یکم بیشتر وقت بزار و خودت رو بشناس ! ببین واقعا در کدوم درس توی مدرسه استعداد داری ؟ ریاضی برات آسون تره ؟ یا حفظ کردن زیست ؟ سر کدوم کلاس حال بهتری دارین ؟ ریاضی و فیزیک ؟ یا زیست ؟ تو کدوم کلاس کمتر دنبال ساعت میگردی که ببینی چقدر مونده تا زنگ ؟ ریاضی و فیزیک یا زیست ؟ نمره بهتر آوردن و تلاش کردن برات توی کدوم یکی راحت تره ؟ توی فرجه کدوم یکی وضعیت روحی بهترین دارین ؟
وقتی دونه دونه این سوالا رو جواب دادی ..یه نگاهی به جواب هات بنداز و اون درسی که اسمش بیشتر به چشم میاد ...اون درسیه که تو می تونی برای المپیادش تلاش کنی و امیدوار باشی ...
اما قبل از اون به این هم فکر کن که واقعا المپیاد چیزیه که دلت می خواد ؟! و خوب یادت باشه که اگر به این سوال جواب اشتباهی بدی ..اونوقت چندسال دیگه متوجه اشتباهت میشی و اون موقع دیگه خیلی دیره ! یادت باشه که المپیاد مثل قمار میمونه ! با این تفاوت که تو داری سر بهترین سال های نوجوونیت قمار می کنی !
و در آخر یه پشنهاد دیگه :
چشماتو ببند و خودت رو 35 ساله تصور کن ... صبح شده و از خواب بیدار شدی(از خودت بپرس که دوست داری صبح ساعت چند بیدار باشی ؟ اصلا دوست داری خودت تعیین کنی ساعت بیدار شدنتو ؟ یا شغلت طوریه که بقیه برات اینو تعیین می کنن؟) ..می خوای بری سرکار ، از خودت بپرس که دلت می خواد مقصدت کجا باشه ؟ ( بیمارستان؟ یه آپارتمان اجاره ای که با بقیه دوستات دارین توش تلاش می کنید تو یه این رقابت بزرگ جهانی ! یه کسب و کاری برای خودتون دست و پا کنید ؟ یا نه یه جایی مثل رویان ؟ توی کشور خودت و جایی که میدونی داری برای آینده زادگاهت تلاش می کنی ؟ یا نه ؟ یه جایی دور از جایی که توش به دنیا اومدی با مردمی که زبان مادریشون چیز دیگه ایه ؟) بعد از خودت بپرس که دوست داری در طور روز چه کسایی رو ملاقات کنی ؟( پیرمرد و پیر زنای مریض که از درد شکایت می کنن ؟ خانواده ای که با لبخند برای عاقبت بخیریت دعا می کنه ؟ یا چهره متفکر و پر از ایده دوستات و همکارات ؟ یا ..؟)
یک روز کامل رو برای خودت تصور کنن ...و به دلخواه تصور کنن که دوست داری روزت رو چجوری بگذرونی ... امیدوارم مفید واقع شه :)
 

A M I N

کاربر فوق تصور
ارسال‌ها
3,910
امتیاز
37,985
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
کتاب کنکور... و خدایی که در این نزدیکیست
+کتاب برو پی کارت
 

Mahdich

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
242
امتیاز
2,953
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی 3
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
دوست عزیز...این که شما در این سن برای آیندتون برنامه ریزی می کنید و انقدر اهداف بلند بالا دارین خیلی خوبه و من بهتون تبریک میگم ! و به هیچ عنوان اجازه ندین کسی شمارو به خاطر اهدافتون مسخره کنه و یا شمارو دست کم بشماره... همین فرمون ادامه بده .
اما در مورد سوالی که پرسیدین..
هیچ کس نمی تونه به شما بگه کدوم یکی از این راه ها بهتره! و تنها کسی که در نهایت تصمیم می گیره شما هستین ...
هر سه راهی رو که عنوان کردین ، مسیر های بسیار جذاب و هیجان انگیزی هستن و آینده شغلی درخشانی دارن .
بنابراین من نمی تونم به شما بگم به عنوان مثال راه دوم رو انتخاب کن .. چیزی که توی پیام شما به چشم من اومد این بود که شما در خودتون ظاهرا پتانسیل این رو می بینید که هم برای المپیاد زیست تلاش کنید و هم می تونید توی المپیادهای ریاضی و فیزیک موفق باشین !
مسئله اول اینه که یه آدم نمی تونه آدمی باشه که هم بتونه توی المپیاد زیست موفق باشه هم توی المپیاد ریاضی ( یا می تونه ؟) به هر حال یه مقدار باورش برای من سخته چون به هر حال شما یا حافظه و قدرت تحلیل خوبی دارین یا قدرت حل مسئله ... من ندیدم کسی رو که هردوشو داشته باشه ..

مسئله دوم کلا خودِ ذات المپیاده ؛ دوست عزیز راه المپیاد به هیچ عنوان راه ساده ای نیست ! این که میگم :« راه المپیاد راه ساده ای نیست » خوندنش برای شما راحته ... ولی واقعا نمی تونید تصور کنید که راه المپیاد چقدر راه ساده ای نیست !! بنابراین اگه می خواید در مسیر المپیاد قدم بزارین از همین فردا باید منابع رو تهیه کنید و برنامه ریزی کنید و شروع کنید منابع المپیاد زیست بسیار کتابهای تخصصی هستن مثل بیوشیمی لنینجر ، زیست گایتون ،زیست کمپل ، زیست ریون ، زیست سولومون ،ژنتیک از دیدگاه حل مسئله ، سوسیوبیولوژی ،فیزیولوژی تایزو وایگر ، جنین شناسی ، رفتار شناسی و ....! که تقریبا اغلب کتاب هایی حجیم و مفهومی هستن و کتاب هایی هستن که الان دانشجو های رشته های پزشکی دارن باهاشون سر و کله میزنن ! و (وقتی می گم مسیر المپیاد راه سختیه از چی حرف می زنم ؟) خیلیا سال ها این کتاب هارو می خونن و تلاش می کنن و از خیلی چیزا می زنن و در نهایت سال دوازدهم وقتی توی المپیاد شرکت می کنن قبول نمیشن ! اگر به فکر المپیاد هستین ..از الان باید شروع کنید و تا سال دوازدهم ادامه بدین و تنها مقصدتون هم باید مدال طلا باشه و نه حتی نقره . چرا ؟ دلیلش اینه که شما اگه موفق نشید مدال طلا کسب کنید اونوقت : 1- بهترین سال های نوجوانیتون رو از دست دادین .. 2- از غافله کنکور عقب افتادین .. 3- و نهایتا نمی تونید از بهترین دانشگاه های جهان پذیرش بگیرید... خلاصه از این ور مونده میشین و از اون ور رونده...
بنابراین من حتی پیشنهاد می کنم اصلا یک بار دیگه به خود مقوله المپیاد به تنهایی ، فکر کنید و ببینید ظرفیت تحمل همچین مسیری رو دارین یا نه ! و اصلا بعد از گذروندن همچین مسیری به این سختی ، ظرفیت رو به رو شدن با شکست رو دارین ؟( به هر حال آدم باید تمام احتمالات رو در نظر بگیره)
اگر المپیاد برای شما تنها راه میانبری هست که کنکور رو دور بزنید و به راحتی هرچه تمام ، وارد دانشگاه بشین من همین جا ازتون می خوام که لطفا دور المپیاد رو یه خط بزرگ! بکشید .. راه های خیلی آسونتری برای ورود به دانشگاه هست ...مثل کنکور :)

مسئله بعدی اینه که اینطور که معلومه شما بسیاار فرد کمالگرایی هستین ...دوست عزیزم به جرات می گم که امکان نداره شما دوره دبیرستانوتون رو صرف درگیر شدن با المپیاد ها و جشنواره ها بکنید و از اون ور بتونید کنکور رتبه خوبی بیارید که سبب بشه دانشگاه خوبی قبول بشید که بعدا در نهایت بتونید توی شرکتی مثل رویان مشغول به کار بشید ! پژوهشگاهی که شما نام برید جایی هستش که فقط پذیرای افراد نخبه ای هستش که سوابق تحصیلی قابل توجهی دارن ... و من بنابه تجربه خودم میدونم که درگیر شدن با این جشنواره ها و این داستانا شما رو چه بخواید چ نه از درس و مدرسه دور می کنه... بنابراین شما احتمالا تو امتحان نهاییشم می مونی چه برسه به کنکور و بقیه .

من خیلی خوشحال شدم که دیدم یک پسر! اون هم در این سن نشسته و برای آیندش فکر کرده ... ولی به عقیده من برنامه ریزی شما یکم به دور از واقعیته ...
در آخر پیشنهاد من اینه که شما یکم بیشتر وقت بزار و خودت رو بشناس ! ببین واقعا در کدوم درس توی مدرسه استعداد داری ؟ ریاضی برات آسون تره ؟ یا حفظ کردن زیست ؟ سر کدوم کلاس حال بهتری دارین ؟ ریاضی و فیزیک ؟ یا زیست ؟ تو کدوم کلاس کمتر دنبال ساعت میگردی که ببینی چقدر مونده تا زنگ ؟ ریاضی و فیزیک یا زیست ؟ نمره بهتر آوردن و تلاش کردن برات توی کدوم یکی راحت تره ؟ توی فرجه کدوم یکی وضعیت روحی بهترین دارین ؟
وقتی دونه دونه این سوالا رو جواب دادی ..یه نگاهی به جواب هات بنداز و اون درسی که اسمش بیشتر به چشم میاد ...اون درسیه که تو می تونی برای المپیادش تلاش کنی و امیدوار باشی ...
اما قبل از اون به این هم فکر کن که واقعا المپیاد چیزیه که دلت می خواد ؟! و خوب یادت باشه که اگر به این سوال جواب اشتباهی بدی ..اونوقت چندسال دیگه متوجه اشتباهت میشی و اون موقع دیگه خیلی دیره ! یادت باشه که المپیاد مثل قمار میمونه ! با این تفاوت که تو داری سر بهترین سال های نوجوونیت قمار می کنی !
و در آخر یه پشنهاد دیگه :
چشماتو ببند و خودت رو 35 ساله تصور کن ... صبح شده و از خواب بیدار شدی(از خودت بپرس که دوست داری صبح ساعت چند بیدار باشی ؟ اصلا دوست داری خودت تعیین کنی ساعت بیدار شدنتو ؟ یا شغلت طوریه که بقیه برات اینو تعیین می کنن؟) ..می خوای بری سرکار ، از خودت بپرس که دلت می خواد مقصدت کجا باشه ؟ ( بیمارستان؟ یه آپارتمان اجاره ای که با بقیه دوستات دارین توش تلاش می کنید تو یه این رقابت بزرگ جهانی ! یه کسب و کاری برای خودتون دست و پا کنید ؟ یا نه یه جایی مثل رویان ؟ توی کشور خودت و جایی که میدونی داری برای آینده زادگاهت تلاش می کنی ؟ یا نه ؟ یه جایی دور از جایی که توش به دنیا اومدی با مردمی که زبان مادریشون چیز دیگه ایه ؟) بعد از خودت بپرس که دوست داری در طور روز چه کسایی رو ملاقات کنی ؟( پیرمرد و پیر زنای مریض که از درد شکایت می کنن ؟ خانواده ای که با لبخند برای عاقبت بخیریت دعا می کنه ؟ یا چهره متفکر و پر از ایده دوستات و همکارات ؟ یا ..؟)
یک روز کامل رو برای خودت تصور کنن ...و به دلخواه تصور کنن که دوست داری روزت رو چجوری بگذرونی ... امیدوارم مفید واقع شه :)
اون بخش از صحبتتون که گفتید اگه المپیاد قبول نشی بهترین سال هایی نوجوونیت رو از دست دادی و از قافله عقب میمونی و نمیتونی پذیرش بگیری، هر سه تاشونو قبول ندارم. من المپیاد فیزیک میخوندم و سه سال تلاش کردم و معلم هامون هم کلی امید داشتن و سر نمره آزمایشی که درست نوشتم و ندادن بهم، قبول نشدم مرحله دو رو. یعنی شاید به نظر شما تمام زحمت های من به فنا رفت. ولی من میگم ده بار هم برگردم عقب همون مسیر رو میرم. نوجوونی اگه به معنای این باشه که هر روز با رفیقام این پارک و اون سینما و فلان مهمونی باشم یا آنلاین بازی کنم یا فیلم ببینم یکسره(کارایی که تو اون بازه زمانی بقیه میکردم) آره من این کار ها رو نکردم. ولی با تعداد زیادی از رفیقای المپیادیم آشنا شدم که میارزن به ده تا از آدمایی که فقط دنبال خوشگذرونی ان. طرز فکرم عوض شد، با معلم های خفنی آشنا شدم که خیلی کمکم کردن و الان جاهای خفنی درس میخونن؛ و اینکه بیهوده وقتم رو نگذروندم. ساعت مطالعه و پشتکارم بالا بود و فیزیک کنکورم رو تا حد خوبی بلد بودم. خدا رو شکر جای بدی هم قبول نشدم تو کنکور. واقعا یک سال تلاش برای کنکور بسه اگه کار کنه کسی. اینو با مثال های زیاد بهش اعتقاد دارم. دوستام که امسال رتبه های 77 و 80 و 49 آورده بودن که یا مدال داشتن و یا مثل من بود وضعشون. منم اگه شب کنکور خوابم میبرد قطعا بهتر از این میشدم. در مورد پذیرش هم به نظرم اطلاعات چندانی ندارید از اینکه چه مسائلی مهم هستن. بچه هایی بودن که از دانشگاه آزاد کارای خفنی انجام دادن و بورسیه شدن حتی. المپادی هایی رو هم میشناسم که تو شریفن و الان از رشتشون راضی نیستن و نمراتشون پایینه و نمیتونن جای خوبی پذیرش بگیرن.
 

علی سینا فخرایی

کاربر فعال
ارسال‌ها
62
امتیاز
65
نام مرکز سمپاد
حلی 3
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
اقا قاطعانه جلو خانواده و هرکی که مخالف علاقه و توانایی هاتون حرف میزنه وایسید
دوما خوب هم فکر کنید سر این موضوع
نه علاقه فقط مهمه
نه فقط توانایی
 

lia.sh

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
43
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1399
اون بخش از صحبتتون که گفتید اگه المپیاد قبول نشی بهترین سال هایی نوجوونیت رو از دست دادی و از قافله عقب میمونی و نمیتونی پذیرش بگیری، هر سه تاشونو قبول ندارم. من المپیاد فیزیک میخوندم و سه سال تلاش کردم و معلم هامون هم کلی امید داشتن و سر نمره آزمایشی که درست نوشتم و ندادن بهم، قبول نشدم مرحله دو رو. یعنی شاید به نظر شما تمام زحمت های من به فنا رفت. ولی من میگم ده بار هم برگردم عقب همون مسیر رو میرم. نوجوونی اگه به معنای این باشه که هر روز با رفیقام این پارک و اون سینما و فلان مهمونی باشم یا آنلاین بازی کنم یا فیلم ببینم یکسره(کارایی که تو اون بازه زمانی بقیه میکردم) آره من این کار ها رو نکردم. ولی با تعداد زیادی از رفیقای المپیادیم آشنا شدم که میارزن به ده تا از آدمایی که فقط دنبال خوشگذرونی ان. طرز فکرم عوض شد، با معلم های خفنی آشنا شدم که خیلی کمکم کردن و الان جاهای خفنی درس میخونن؛ و اینکه بیهوده وقتم رو نگذروندم. ساعت مطالعه و پشتکارم بالا بود و فیزیک کنکورم رو تا حد خوبی بلد بودم. خدا رو شکر جای بدی هم قبول نشدم تو کنکور. واقعا یک سال تلاش برای کنکور بسه اگه کار کنه کسی. اینو با مثال های زیاد بهش اعتقاد دارم. دوستام که امسال رتبه های 77 و 80 و 49 آورده بودن که یا مدال داشتن و یا مثل من بود وضعشون. منم اگه شب کنکور خوابم میبرد قطعا بهتر از این میشدم. در مورد پذیرش هم به نظرم اطلاعات چندانی ندارید از اینکه چه مسائلی مهم هستن. بچه هایی بودن که از دانشگاه آزاد کارای خفنی انجام دادن و بورسیه شدن حتی. المپادی هایی رو هم میشناسم که تو شریفن و الان از رشتشون راضی نیستن و نمراتشون پایینه و نمیتونن جای خوبی پذیرش بگیرن.


خیر دوست عزیز ؛ منظور من از نوجوونی صرفا مهمونی و بازی و فیلان و بیسار نیست...منظور من مطالعه است در زمینه های نه صرفا درسی ! منظور من یادگیری یک زبان دیگه اس ، منظور من ورزش کردنه ،منظور من دیدن فیلم های تراز اول جهان و نقد کردنه ،منظور من تک بعدی رشد نکردنه ! بله من معتقد هستم که دوران نوجوانی ، دورانی هستش که شخصیت شما شکل میگیره ، باور های شما و ارزش های شما شکل میگیره ، احساسات شما شکل میگیره و باور دارم که اگر شخصی مدت طولانی رو صرف تلاش توی این مسیر بکنه و نتیجه نگیره ممکنه به روحیه اش آسیب بزنه و خب حقیقت هم اینه که از خیلی مسائل با اهمیتی (مثل همونایی که در بالا عرض کردم) عقب میوفته و خیلی از اشخاص ممکنه از لحاظ روحی آمادگی روبه رو شدن با همچین شکستی رو نداشته باشن ..حالا این که شما اگر برگردی باز همون مسیر رو ادامه میدی که صرفا انتخاب شماست ...یکی دیگه ممکنه بگه اگه برگردم این زمان رو صرف کار دیگه ای می کردم ...در مورد اون دوستانتون هم که گفتین بله بنده کاملا در جریانم که فعالیت های قبل از ورود به دانشگاه به درد مجامع بین المللی نمی خوره و رنک و مقاله و این داستانا هستن که مهمن ...ولی من در صورتی عرض کردم که شخص بلافاصله بعد از تموم کردن دبیرستان دانشگاه رو بخواد توی یک کشور خارجی بره .. اون موقع فعالیت های دوران دبیرستان مشمول اهمیت میشن ...( خود من می خواستم برای یک دبیرستان بین المللی در انگلستان اپلای کنم و متوجه شدم که هرچی مدرک مقام و چُس مقامی رو این ها براش اهمیت قائل هستن دیگه مهم نیست تقدیرنامه نفر اول در مسابقات کشوری شطرنج باشه یا مقام بازیکن اخلاق در مسابقات طناب زنی یا کارت صدآفرین)
 
آخرین ویرایش:

Mahdich

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
242
امتیاز
2,953
نام مرکز سمپاد
شهید سلطانی 3
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1396
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
خیر دوست عزیز ؛ منظور من از نوجوونی صرفا مهمونی و بازی و فیلان و بیسار نیست...منظور من مطالعه است در زمینه های نه صرفا درسی ! منظور من یادگیری یک زبان دیگه اس ، منظور من ورزش کردنه ،منظور من دیدن فیلم های تراز اول جهان و نقد کردنه ،منظور من تک بعدی رشد نکردنه ! بله من معتقد هستم که دوران نوجوانی ، دورانی هستش که شخصیت شما شکل میگیره ، باور های شما و ارزش های شما شکل میگیره ، احساسات شما شکل میگیره و باور دارم که اگر شخصی مدت طولانی رو صرف تلاش توی این مسیر بکنه و نتیجه نگیره ممکنه به روحیه اش آسیب بزنه و خب حقیقت هم اینه که از خیلی مسائل با اهمیتی (مثل همونایی که در بالا عرض کردم) عقب میوفته و خیلی از اشخاص ممکنه از لحاظ روحی آمادگی روبه رو شدن با همچین شکستی رو نداشته باشن ..حالا این که شما اگر برگردی باز همون مسیر رو ادامه میدی که صرفا انتخاب شماست ...یکی دیگه ممکنه بگه اگه برگردم این زمان رو صرف کار دیگه ای می کردم ...در مورد اون دوستانتون هم که گفتین بله بنده کاملا در جریانم که فعالیت های قبل از ورود به دانشگاه به درد مجماع بین المللی نمی خوره و رنک و مقاله و این داستانا هستن که مهمن ...ولی من در صورتی عرض کردم که شخص بلافاصله بعد از تموم کردن دبیرستان دانشگاه رو بخواد توی یک کشور خارجی بره .. اون موقع فعالیت های دوران دبیرستان مشمول اهمیت میشن ...( خود من می خواستم برای یک دبیرستان بین المللی در انگلستان اپلای کنم و متوجه شدم که هرچی مدرک مقام و چُس مقامی رو این ها براش اهمیت قائل هستن دیگه مهم نیست تقدیرنامه نفر اول در مسابقات کشوری شطرنج باشه یا مقام بازیکن اخلاق در مسابقات طناب زنی یا کارت صدآفرین)
به هر حال هر کاری که شما میخواید انجام بدید تو زندگیتون، هزینه اش رو هم باید پرداخت کنید. اون امتیازاتی که بچه های المپیادی دارن قطعا با سختی بدست میاد، باید رو به روی خیلیا وایستی، از روز های تعطیلت بزنی و زمان امتحانا بزنی تو سرت تا صبح بتونی تموم کنی و نمره خوبی بگیری. در زمینه زبان و این ها واقعیت اینه که تا سال دوم دبیرستان میشه ادامه داد. ولی سال سوم(یازدهم شما) باید دیگه این مسائل رو گذاشت کنار.
بحث در مورد اپلای از دبیرستان خیلی متفاوت تره. مثلا زبان رو بچه ها معمولا تا یه پایه خوبی میبرن جلو تا همون سال های اول دو دبیرستان و بعدش یا برای کنور یا المپیاد ادامه نمیدم خیلی ها. بعد که وارد دانشگاه میشن ادامه میدن و آیلتس و جی آر ای رو سال های آخر لیسانس میگیرن که برن.
و در نهات اینکه بالاخره هر کس مسئول تصمیماتشه دیگه. یکی درس رو دوست داره، خوشش میاد بشینه رو یه سوال 4 ساعت فکر کنه و به نتیجه برسه، یکی دوست داره اون زمان رو فیلم ببینه و نقد کنه، یکی هم کتاب داستان حال میکنه اصلا. همشون قابل احترامن.
 

هایپربولیک18

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
7
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
ایلام
سال فارغ التحصیلی
1400
من باید تا قبل از مهر تصمیمم رو بگیرم تا طول سال تحصیلی ببینم چکارباید بکنم
ریاضی را دوست دارم باهاش حال می کنم ،هر ساعت از زنگ ریاضی به اندازه ی یک دقیقه زنگ زیست می گذره برام
ولی از زیست هم بدم نمیاد ،ژنتیک رو دوست دارم ،
اینجوری نیست که کل زیستو دوست نداشته باشم یا کلش را دوست داشته باشم
فیزیک؟
خب فیزیک رو هم دوست دارم ولی نه به اندازه ریاضی ازش بدم نمیاد با فرمولا و مسئله هاش هم مشکل ندارم
حالا سوال اینجاست که من برم تجربی یا ریاضی؟!
خب لابد همه تون میگید با این اوصاف که تو گفتی پاشو برو ریاضی دیگه گیج شدنت چیه؟
باید بگم که کاملا اشتباه می کنید
اگه برم ریاضی دوحالت داره یا موفق میشم یا نمیشم
اگه برم تجربی باز یاموفق نمیشم یا میشم
البته توی حالت دوم در هر دوحالت من احتمالا شکست میخورم
چرا؟
اگه موفق بشم و پزشکی تهرانو قبول بشم
چندسال بعدش باید جلوی چشمام درد کشیدن مردمو ببینم ،هیچ کس وقتی حالش خوبه پیشم نمیاد این منم که باید حالشون رو خوب کنم این وظیفه منه که اگه ناراحت وارد شدن ناراحت بیرون نرن این کار ساده ای نیست اینکه حالشون رو خوب کنی و مواظب باشی ناراحت نشن اینکه حتی موقعی که سعی داری حالشون رو خوب کنی جلوی چشمات اذیت میشن این برای من دوست داشتنی نیست اصلا و ابدا
و اینکه بازم اگه موفق نشم و اون رشته ای را که توقع دارم از خودم قبول نشدم
یه عمر باید با درس هایی که ازشون خوشم نمیاد سر کنم
آخرشم همه اش غصه اینو بخورم که چرا نرفتم ریاضی ؟شاید موفق میشدم و این مسئله ذهنمو مثل خوره می خوره

حالا اگه برم ریاضی چی؟
خب هدفه من از اینکه برم رشته ریاضی اینه که به هدف اصلیم برسم ولی مسیری که تویه رشته ریاضی پیش رومه در حالت عادی اینه
میرم رشته ریاضی المپیاد شرکت می کنم یاموفق میشم یا نمیشم
اگه موفق شدم که هیچی چی بهتر از این ؟
ولی اگه موفق نشدم !
توی کنکور شرکت می کنم بعدش هم یه دانشگاه تقریبا تاپو می خونم و آخرش هم میشم یه مهندس بیکار و در آخر هم باز شاید مجبور شم پاشم بیام باز کنکور تجربی بدم و هدفم و فراموش کنم و القصه
مشکل اینجاس که من حتی درست نمی دونم اینی که به عنوان هدفم انتخاب کردم اصلا هدفمه ؟؟؟
از همه اینها هم که بگذریم
تویه خانواده ای که اکثرا یا دانشجو رشته حقوقن یا دارن پزشکی میخونن یا دندون و حتی یه نفرم نمیشه پیدا کرد که رشته ریاضی میخونه اینکه بین این همه آدم که همه توی رشته خودشون موفق هستن من برم ریاضی و موفق نشم چی ؟
می شم یه دونه تنبل بی خاصیت که حتی نتونسته هدف خودش را درست مشخص کنه
می دونم میگین حرف اونا که برات مهم نیستندو اینا
خب درسته برام مهم نیستن ولی آینده من احتمالا برای اونا مهمه اینکه من بشم یه بیکار احتمالا جایگاهم رو از دست می دم
همه اینها بازم یه طرف اینکه من به هدفمم نرسیدم یه طرفو هی نمک پاشیده رو زخمم
اصن نمیشه ترک تحصیل کنم جاست ریاضی بخونم8->اینجوری تو اوجم از درس خدافظی کردم
اوف
چه قدر گیجم من
حالا پاشین بیاین بگین من چه گلی باید به سرم بزنم ؟
مرسی
سلام ///////خوبی////ببین اینی که میگی برم ریاضی خو تا این جا درست ولی لزوما این که المپیاد بدی و اینا به نظرم درست نیس اول باید خودتو بشناسی /ببین من الان میرم دهم ریاضی شرایطم هم تقریبا مثل تو بود یه نفر تو خونواده نداشتیم که درست حسابی ریاضی خونده باشه ///همه سرزنشم میکردن میگفتن که تو باید مایه افتخار ما بشی و پزشکی بخونی اما یه چیزی هس که من از اول راهنمایی عاشق ریاضی شده بودم و هرروز کخ ریاضی میخوندم بیشتر عاشق ریاضی میشدم/خب من با خودم سعی میکردم که روراست باشم میدونستم که به ندرت تو ایران برا ریاضی کار پیدا میشه /اما من هدفم ریاضی محضه و به خاطر همین به حرفای بقیه توجه نکردم /منم مثل شما پزشکی برام زیاد دلچسب نیس /یکی از دوستامو میشناسم که امسال کنکور داد رتبشم خوب وامد ولی ناراضی بود خیلی رشته تجربی بود ولی دوس داشت بره ریاضی اصن رضایت نداره از رشتش مورد دیدم میخاسته پزشکیشو تموم کنه بعدش بره ریاضی بخونه ///خلاصه به حرف دلت گوش کن و از مشاور مدرستونم کمک بگیر /////بعدم اگه خاستی المپ بخونی صرفا برا دلت بخون نه واسه اینکه کنکور رو دور بزنی/////خوب فک کن/موفق باشی
 

mr.programmer

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
9
امتیاز
16
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
98
دوست عزیز...این که شما در این سن برای آیندتون برنامه ریزی می کنید و انقدر اهداف بلند بالا دارین خیلی خوبه و من بهتون تبریک میگم ! و به هیچ عنوان اجازه ندین کسی شمارو به خاطر اهدافتون مسخره کنه و یا شمارو دست کم بشماره... همین فرمون ادامه بده .
اما در مورد سوالی که پرسیدین..
هیچ کس نمی تونه به شما بگه کدوم یکی از این راه ها بهتره! و تنها کسی که در نهایت تصمیم می گیره شما هستین ...
هر سه راهی رو که عنوان کردین ، مسیر های بسیار جذاب و هیجان انگیزی هستن و آینده شغلی درخشانی دارن .
بنابراین من نمی تونم به شما بگم به عنوان مثال راه دوم رو انتخاب کن .. چیزی که توی پیام شما به چشم من اومد این بود که شما در خودتون ظاهرا پتانسیل این رو می بینید که هم برای المپیاد زیست تلاش کنید و هم می تونید توی المپیادهای ریاضی و فیزیک موفق باشین !
مسئله اول اینه که یه آدم نمی تونه آدمی باشه که هم بتونه توی المپیاد زیست موفق باشه هم توی المپیاد ریاضی ( یا می تونه ؟) به هر حال یه مقدار باورش برای من سخته چون به هر حال شما یا حافظه و قدرت تحلیل خوبی دارین یا قدرت حل مسئله ... من ندیدم کسی رو که هردوشو داشته باشه ..

مسئله دوم کلا خودِ ذات المپیاده ؛ دوست عزیز راه المپیاد به هیچ عنوان راه ساده ای نیست ! این که میگم :« راه المپیاد راه ساده ای نیست » خوندنش برای شما راحته ... ولی واقعا نمی تونید تصور کنید که راه المپیاد چقدر راه ساده ای نیست !! بنابراین اگه می خواید در مسیر المپیاد قدم بزارین از همین فردا باید منابع رو تهیه کنید و برنامه ریزی کنید و شروع کنید منابع المپیاد زیست بسیار کتابهای تخصصی هستن مثل بیوشیمی لنینجر ، زیست گایتون ،زیست کمپل ، زیست ریون ، زیست سولومون ،ژنتیک از دیدگاه حل مسئله ، سوسیوبیولوژی ،فیزیولوژی تایزو وایگر ، جنین شناسی ، رفتار شناسی و ....! که تقریبا اغلب کتاب هایی حجیم و مفهومی هستن و کتاب هایی هستن که الان دانشجو های رشته های پزشکی دارن باهاشون سر و کله میزنن ! و (وقتی می گم مسیر المپیاد راه سختیه از چی حرف می زنم ؟) خیلیا سال ها این کتاب هارو می خونن و تلاش می کنن و از خیلی چیزا می زنن و در نهایت سال دوازدهم وقتی توی المپیاد شرکت می کنن قبول نمیشن ! اگر به فکر المپیاد هستین ..از الان باید شروع کنید و تا سال دوازدهم ادامه بدین و تنها مقصدتون هم باید مدال طلا باشه و نه حتی نقره . چرا ؟ دلیلش اینه که شما اگه موفق نشید مدال طلا کسب کنید اونوقت : 1- بهترین سال های نوجوانیتون رو از دست دادین .. 2- از غافله کنکور عقب افتادین .. 3- و نهایتا نمی تونید از بهترین دانشگاه های جهان پذیرش بگیرید... خلاصه از این ور مونده میشین و از اون ور رونده...
بنابراین من حتی پیشنهاد می کنم اصلا یک بار دیگه به خود مقوله المپیاد به تنهایی ، فکر کنید و ببینید ظرفیت تحمل همچین مسیری رو دارین یا نه ! و اصلا بعد از گذروندن همچین مسیری به این سختی ، ظرفیت رو به رو شدن با شکست رو دارین ؟( به هر حال آدم باید تمام احتمالات رو در نظر بگیره)
اگر المپیاد برای شما تنها راه میانبری هست که کنکور رو دور بزنید و به راحتی هرچه تمام ، وارد دانشگاه بشین من همین جا ازتون می خوام که لطفا دور المپیاد رو یه خط بزرگ! بکشید .. راه های خیلی آسونتری برای ورود به دانشگاه هست ...مثل کنکور :)

مسئله بعدی اینه که اینطور که معلومه شما بسیاار فرد کمالگرایی هستین ...دوست عزیزم به جرات می گم که امکان نداره شما دوره دبیرستانوتون رو صرف درگیر شدن با المپیاد ها و جشنواره ها بکنید و از اون ور بتونید کنکور رتبه خوبی بیارید که سبب بشه دانشگاه خوبی قبول بشید که بعدا در نهایت بتونید توی شرکتی مثل رویان مشغول به کار بشید ! پژوهشگاهی که شما نام برید جایی هستش که فقط پذیرای افراد نخبه ای هستش که سوابق تحصیلی قابل توجهی دارن ... و من بنابه تجربه خودم میدونم که درگیر شدن با این جشنواره ها و این داستانا شما رو چه بخواید چ نه از درس و مدرسه دور می کنه... بنابراین شما احتمالا تو امتحان نهاییشم می مونی چه برسه به کنکور و بقیه .

من خیلی خوشحال شدم که دیدم یک پسر! اون هم در این سن نشسته و برای آیندش فکر کرده ... ولی به عقیده من برنامه ریزی شما یکم به دور از واقعیته ...
در آخر پیشنهاد من اینه که شما یکم بیشتر وقت بزار و خودت رو بشناس ! ببین واقعا در کدوم درس توی مدرسه استعداد داری ؟ ریاضی برات آسون تره ؟ یا حفظ کردن زیست ؟ سر کدوم کلاس حال بهتری دارین ؟ ریاضی و فیزیک ؟ یا زیست ؟ تو کدوم کلاس کمتر دنبال ساعت میگردی که ببینی چقدر مونده تا زنگ ؟ ریاضی و فیزیک یا زیست ؟ نمره بهتر آوردن و تلاش کردن برات توی کدوم یکی راحت تره ؟ توی فرجه کدوم یکی وضعیت روحی بهترین دارین ؟
وقتی دونه دونه این سوالا رو جواب دادی ..یه نگاهی به جواب هات بنداز و اون درسی که اسمش بیشتر به چشم میاد ...اون درسیه که تو می تونی برای المپیادش تلاش کنی و امیدوار باشی ...
اما قبل از اون به این هم فکر کن که واقعا المپیاد چیزیه که دلت می خواد ؟! و خوب یادت باشه که اگر به این سوال جواب اشتباهی بدی ..اونوقت چندسال دیگه متوجه اشتباهت میشی و اون موقع دیگه خیلی دیره ! یادت باشه که المپیاد مثل قمار میمونه ! با این تفاوت که تو داری سر بهترین سال های نوجوونیت قمار می کنی !
و در آخر یه پشنهاد دیگه :
چشماتو ببند و خودت رو 35 ساله تصور کن ... صبح شده و از خواب بیدار شدی(از خودت بپرس که دوست داری صبح ساعت چند بیدار باشی ؟ اصلا دوست داری خودت تعیین کنی ساعت بیدار شدنتو ؟ یا شغلت طوریه که بقیه برات اینو تعیین می کنن؟) ..می خوای بری سرکار ، از خودت بپرس که دلت می خواد مقصدت کجا باشه ؟ ( بیمارستان؟ یه آپارتمان اجاره ای که با بقیه دوستات دارین توش تلاش می کنید تو یه این رقابت بزرگ جهانی ! یه کسب و کاری برای خودتون دست و پا کنید ؟ یا نه یه جایی مثل رویان ؟ توی کشور خودت و جایی که میدونی داری برای آینده زادگاهت تلاش می کنی ؟ یا نه ؟ یه جایی دور از جایی که توش به دنیا اومدی با مردمی که زبان مادریشون چیز دیگه ایه ؟) بعد از خودت بپرس که دوست داری در طور روز چه کسایی رو ملاقات کنی ؟( پیرمرد و پیر زنای مریض که از درد شکایت می کنن ؟ خانواده ای که با لبخند برای عاقبت بخیریت دعا می کنه ؟ یا چهره متفکر و پر از ایده دوستات و همکارات ؟ یا ..؟)
یک روز کامل رو برای خودت تصور کنن ...و به دلخواه تصور کنن که دوست داری روزت رو چجوری بگذرونی ... امیدوارم مفید واقع شه :)

سلام ،میخواستم بگم خیلی خیلی تجربه داری و‌خوشم اومد که یه نفر این همه درک و شعورش بالاست و‌خیلی زیبا صحبت میکنی امیدوارم توی کاری که در آینده انتخاب میکنی موفق باشی
 

lia.sh

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
17
امتیاز
43
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1399
o
سلام ،میخواستم بگم خیلی خیلی تجربه داری و‌خوشم اومد که یه نفر این همه درک و شعورش بالاست و‌خیلی زیبا صحبت میکنی امیدوارم توی کاری که در آینده انتخاب میکنی موفق باشی

خیلی خیلی متشکرم :GreenHeart خیلی برام ارزشمنده..
 

mr.programmer

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
9
امتیاز
16
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بوشهر
سال فارغ التحصیلی
98
ببینید دوستان نمیدونم واقعا کارم درسته همینطوری براتون میپستم یا نه ولی میگم بهتون...
هر کاری میخوای انجام‌ بدین برین دنبالش‌و‌از راه‌های مختلف این کارارو انجام بدین... چون میشه گفت دانش آموزان دبیرستانی و‌ راهنمایی‌ وقتی برای تلف کردن ندارن و باید قبل از کنکور اعلام هدف کنن پس بهتون پیشنهاد میکنم که این کارو سریعا انجام بدید ... وقتی خودتونو‌در ۱۰ سال آینده تصور میکنید دور از اینکه مزایای اونکار رو توی‌ ۱۰ سال آینده در نظر میگیرید باید به وضعیت الانتونم رو توجه کنید ، به خودتون ایمان داشته باشید و‌توانایی هاتون رو بشناسید و‌ از ریسک نترسید ، دقت کنید تا ریسک پذیر نباشید نمیتونید پیشرفت کنید و به اون چیزی که میخواین برسین.

قبول شدن توی‌کنکور یا المپیاد دلیلی برای تضمین آیندتون نیست ..رشته دانشگاهی ریاضی محض‌، برق کار‌ هر کسی نیست و اگر علاقه دارید که ادامه بدید باید سختی های اجتماعی و تحصیلیشو در نظر بگیرید ...

خیلی از المپیادیا و رتبه زیر کنکور ( ریاضی محض ) ، ( کامپیوتر ) در حال حاضر کس خاصی نیستند شاید معدل دانشگاهیشون بالا باشه و‌یا نهایتا اپلای کرده باشن و کمتر اسامی پیدا میشه که به اون چیزی که میخواستن رسیدن.

پرو کوچر بیرکار ( فریدون درخشانی) ، پرو‌ سیاوش شهشهانی ، پرو امیر جعفری در طول تحصیلی دانش آموزی المپیادی نبودن ولی ریاضی محض رو انتخاب کردن و به موفقیت های بزرگ رسیدند.
 

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,395
امتیاز
22,816
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
اگه نمی‌تونید به معنی کلمه "خر خونی" کنید تجربی نیایید چون تباه میشید بخدا تباه!
 

حلزون

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,498
امتیاز
71,072
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب:)
شهر
تهر
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
پادوا
رشته دانشگاه
روان شناسی
چرا اینقدر گزینه های پیش روتون رو فوق فوق محدود فرض می کنید؟
 
بالا