grim reaper
کاربر فوقفعال
- ارسالها
- 78
- امتیاز
- 249
- نام مرکز سمپاد
- هاشمی نژاد II
- شهر
- مشهد
- دانشگاه
- فردوسی مشهد
- رشته دانشگاه
- عمران
پاسخ : اثبات یا نقیض وجود خدا
اگه خداباوری،ندانم گرا بودنت چیه،اگه ندانم گرایی خداباور بودنت چیه؟
عزیز جان تو حتی تعریف ندانم گرا رو هم نمیدونی
اون شعری هم که نوشتی مال حکیم عمر خیامه که به اعتقاد اکثر صاحب نظران بی دین و بی خدا بوده
به نقل از ANTI FEMINIST :من یک خداباور ندانم گرا هستم چون چندین ساله وقتم گذاشتم در مورد وجود خدا و انواع فلسفه ها مطالعه و فکر کردم و نتیجه گرفتم اعتقاد به خدا بسته به روح شخص اختیاریه و هرکس روح پاک تر داشته باشه وجود خدا را بیشتر باور می کنه.
آنان که محيط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زين شب تاريک نبردند به روز گفتند فسانه ای و در خواب شدند
اگه خداباوری،ندانم گرا بودنت چیه،اگه ندانم گرایی خداباور بودنت چیه؟
عزیز جان تو حتی تعریف ندانم گرا رو هم نمیدونی
بیخدایی ندانمگرا (یا ندانمگرایی بیخدا) موضع فلسفی است که بیخدایی و ندانمگرایی را دربرمیگیرد. بیخدایان ندانمگرا بیخدا هستند چون اعتقادی به وجود خدایی ندارند و ندانمگرا هستند چون مدعیاند وجود یک خدا به طور ذاتی ناشناختنی یا با توجه به مدارک فعلی ناشناخته است. بیخدای ندانمگرا ممکن است در مقابل خداباور ندانمگرا قرار بگیرد، که معتقد است یک یا چند خدا وجود دارند ولی مدعی است وجود یا عدم وجود آن ناشناخته است یا همیشه غیرقابل شناخت باقی خواهد ماند
اون شعری هم که نوشتی مال حکیم عمر خیامه که به اعتقاد اکثر صاحب نظران بی دین و بی خدا بوده
صادق هدایت در ترانههای خیام دستهبندی کلیای از مضامین رباعیات خیام ارائه میدهد و ذیل هر یک از عناوین رباعیهای مرتبط با موضوع را میآورد:
راز آفرینش
درد زندگی
از ازل نوشته
گردش دوران
ذرات گردنده
هر چه باداباد
هیچ است
دم را دریابیم
بعضی او را به عنوان یک شاعر حکیم عارفمنش و بعضی دیگر او را به عنوان یک شاعر بیاعتقاد به همه چیز و مادیاندیش محض معرفی کرده اند. نجمالدین رازی و دو سه نفر دیگر با توجه به محتوای الحادی رباعیات خیام اظهارنظرهایی منفی درباره او دارند. در مقابل، کسانی دیگر در صدد تبرئه او برآمدند و رباعیاتی از قول او ساختند، که حاکی از پشیمانی و توبه او باشد. کسانی هم– بیشتر در دوره معاصر– درصدد برآمدند که بگویند اصلاً این رباعیها از خیام نیست، و از شخص دیگری به همبن نام است. نجمالدین رازی به عنوان نخستین فرد، در کتاب خود (مرصاد العباد) اشارههای بسیار تند و صریح نسبت به خیام دارد و با توجه به محتوای رباعیات او میگوید که این آدمی بوده است مادیمآب و دارای انحراف فکری، و دو رباعی به عنوان شاهد از او نقل میکند و میگوید که اینها شعرهایی است حاکی از بیاعتقادی نسبت به مبانی دینی و یکی از آنها این است:
دارنده چو ترکیب طبایع آراست از بهر چه او فکندش اندر کموکاست
گر نیک آمد، فکندن از بهر چه بود ور نیک نیامد این صور عیب که راست؟
میگوید؛ خیام باتوجه به این سروده اعتقاد دارد که خدا ما را خلق کرد. اگر یک ترکیب خوبی از آفرینش هستیم، پس چرا ما را در «کموکاست» یعنی رنج و محنت انداخت؟ اگر هم ترکیب بدی هستیم، پس تقصیر کیست؟ کسی که ما را خلق کرده در واقع اینطور خلق کرده، ما که خود به اراده خود نیامدیم، به اراده خود ساخته نشدیم، پس تقصیری نداریم و مجازات هم درباره ما و عذاب ما معنی پیدا نمیکند.
جلال آل احمد درباره ی خیام می گوید: «(خیام) در شعرش مدام به این می خواند که تو هیچی و پوچی. و آن وقت طرف دیگر سکۀ این احساس پوچی، این آرزوی محال نشسته که «گربرفلکم دست بدی چون یزدان - برداشتمی من این فلک را زمیان...» و الخ وحاصل شعرش شک و اعتراض و درماندگی. اما همه در مقابل عالم بالا و در مقابل عالم غیب (متافیزیک). وانگار نه انگار که دنیای پایینی هم هست و قابل عنایت. و غم شعر او ناشی از همین درماندگی. و همین خود راز ابدیت رباعیات.»