ببخشید امکانش هست مکان و کارکرد "خود آگاهی" در انسان رو توضیح بدید؟؟اینکه دلیل فهم اینچنینی ما از احساساتی مثل درد و ترس و ... چیه رو توضیح بدید؟
اگه میشه شواهد نورولوژی وجود خودآگاهی در انسان و یا حیوانات و یا حتی عدم وجودش در سلول ها و اشیا رو ارائه بدید
شما معتقدید منشاش روحه؟
من معتقدم وقتی مسئله به این بدیهی بودن رو نمی تونیم توضیحی براش با نورولوژی بدیم نباید بیایم بگیم چیزی به اسم دل(من دقیقا می دونم بدن از چه اجزایی تشکیل شده و دارم در مورد منظور دوستمون از دل حرف می زنم) وجود نداره چون نمی تونیم شواهدشو بدیم یا بگیم حرف فروید غلطه تا وقتی که نقضشو ندیدیم .
نظریات درباره خودآگاهی هنوز کامل نیستن، ولی خودآگاهی رو میشه یک مزیت زیستی خیلی بزرگ دونست که با توجه به مفهوم "من"(که طبعا "دیگری" هم در پرتو همین بامعنا میشه)، ارتباطات انسانی میتونن خیلی پیچیده و کاربردی تر بشن. بقول دنیل دنت، قصه تعریف کردن با مفهوم محوریت مفهوم "من"(که در پرتو خودآگاهی محقق میشه) از قابلیت های خوب و مهم زیستی ما بود، و این میشه کارکرد فوق العاده خودآگاهی.
"عملکرد"(کارکرد) این پدیده ها، در پرتو نظریه کارکردگرایی، رواشناسی فرگشتی، نوروروانکاوی و علوم شناختی، بخوبی و با توجه به تئوری فرگشت بیان میشه. بدون کمک گرفتن از ارواح
ببخشید من اسم مغلطتتون رو تمی دونم ولی فک کنم بتونم تشخیص بدم مغلطه کردید !! سوالم مشخصه !!! طبق گفته ی خودتون باید الآن "جایگاه"و "کارکرد" خودءگاهی به معنی شیوه ی عملکردشو توضیح بدید
بهتره دقیق تر مشخص کنید، در صورت عدم علاقه به ارتکاب "مغلطه اتها به مغالطه"!
کی گفته خودآگاهی یه مسئله بدیهیه؟! خودآگاهی از سخت ترین مسائل علمه، چرا که مغز از پیچیده ترین ساختارهای جهانه.
جایگاه=یک رخداد پیچیده در بدن
همین غرب مادی گرا و استکبار و فلان و بهمان بود که بخاطرش الان دستگاهی دارید که میتونید این حرفهارو به اشتراک بذارید!
مغلطه ای با نام کلی گویی نداریم. اشارات مختصر هم در یک پست، ناگزیرن. کسی که چیز دقیق تری میخواد باید به سراغ کتاب ها و مقالات بره.
کارکرد و میزان این موضوع هم مثل خیلی چیزای دیگه، بین ما و حیوانات نزدیکتر، تاحدی مشترک و تاحدی متفاوته.
شرطی سازی کلاسیک، گرچه دقیقا نه به این شکل، اما در انسان ها هم به طرق مختلفی رخ میده که بازهم نشان از شباهتی قابل توجه میده. از ویکی پدیا:
