- توقیف شده
- #1,041
stanly1
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 821
- امتیاز
- 3,046
- نام مرکز سمپاد
- شهید دستغیب(قبلا)
- شهر
- شیراز-الان کیف(پایتخت اوکراین)
تخیل بازتر از دانشه،اما حقیقت رو بیان نمیکنه! چون میشه کلی مزخرف رو متصور شد اما حقیقت فقط یکیه!«تخیل مهمتر از دانش است.علم محدود است اما تخیل دنیا را دربر میگیرد.»
#آلبرت_انیشتین
من واقعا نمیدونم چه اصراریه که گیر دادین همه چیرو با علم جواب بدین! کلا فلسفه و دین و ... هویجن پس؟ اگه فقط منطق نیاز داشتیم که الان انسان امروزی دیگه تخیل و احساسات و اینا رو نداشت که! تو پروسه فرگشت منطقیا غلبه میکردن و کلا همه منطقی میشدن CPHM و stanly1 من نظراتو خوندم . اکثرا با احساسات خدا رو بیان می کنن بعد شما اومدین فیزیک رو استفاده می کنین چون دانش، علم اشتباهاته و محدود هم هستش من اینو احمقانه میبینم که به خاطر نظریات و تئوری های یه سری دانشمند(هرچند خیلی دانشمند باشن) اعتقاداتم عوض شه!
من میتونم کسایی رو که با فکر کردن و فلسفه و منطق آتئیست شدن رو درک کنم(آقا حمیدرضا رو فقط میشناسم که اینطوریه ) ولی این که با خوندن سایت ناسا و وورلد فیزیک خدارو نقض کنیم زیاد جالب نیست!
طرز فکر افراد متفاوته.ممکنه من و فلانی هر دو برای خداباوری و بیخدایی "یک دلیل" داشته باشیم.مثلا من بگم چون خیار سبزه خدا هست و اون بگه چون خیر سبزه خدا وجود نداره(میدونم مثال چرتی بود ولی تو ذهنم بود دیگه ).پس من هیچ کس رو شماتت نمی کنم که بی خداست.ولی من ه شخصه بر اساس تفکراتم به خدا باور دارم.
بازم میگم هیچ وقت "فقط" علم رو مدنظر قرار ندین!
بله هویجن!!! با هاوکینگ همنظرم:
http://www.entekhab.ir/fa/news/26212/استفن-هاوکینگ-فلسفه-مرده-است
برای پیدا کردن حقیقت باید معیاری درست داشته باشیم و به کرات ثابت شده که احساس و دین،مزخرف ترین معیار و علم بهترین روشه!
باشه،بیا یکم بفلسفیم!:
ما تو منطق و فلسفه دو نوع گزاره داریم: 1-تحلیلی 2-ترکیبی
صدق گزاره های تحلیلی مبتنی بر تجربه نیست و نقض اونها مستلزم تناقضه.مثلا گزاره "همه مردای مجرد مرد هستن" تحلیلیه.چون اگه بگیم مرد نیستن،به تناقض بر میخوریم چون از اول گفتیم "مردای مجرد".پس این گزاره ضرورتا صادقه.
اما صدق گزاره های ترکیبی مبتنی بر تجربست و نقضشون منجر به تناقض نمیشه.مثلا گزاره "انیشتین در سال 1879 متولد شد"ترکیبیه و اگه بگیم متولد نشد،تناقضی پیش نمیاد.
حالا بیاین گزاره "خدا وجود داره" رو بررسی کنیم:
نقض این گزاره،باعث تناقض نمیشه(هر چند برخی میگن برهان امکان و وجوب،تحلیلی بودن این گزاره رو ثابت میکنه.اما هیوم نشون داد که تحلیلی ها گرچه از لحاط منطقی صادقن،اما چیزی از واقعیت بیرونی بهمون نمیگن بلکه صرفا یک همان گوییه بی ارزشن.پس حتی اگه تحلیلی هم باشه،باز میفهمیم خدا وجود نداره!)
حالا که اکثرا معتقدن ترکیبیه،پس باید صدقشو تو تجربه بررسی کنیم. و میدونیم که اینکار به عهده علوم تجربیه! از اونجا که علم اثری از خدا ندیده،پس ادعای وجود خدا، فعلا صادق نیست!
پس دیدیم که حتی با فلسفیدن هم،باز به علم میرسیم!
# با پست بالاهم کاااااااااااملا موافقم!
آخرین ویرایش: