خب من حقیقتا توی جواب دادن به سوال این تاپیک موندم، حداقل برا خودم ولی چیزی که فعلا دارم روش فکر میکنم اینه:
احتمالا شنیدین که یه تئوری هست مبنی بر اینکه ما ممکنه توی یه جهان شبیه سازی شده زندگی کنیم، یه چیزی شبیه یه ماتریکس. مثل بازی هایی که الان داریم تو زمینه ی شبیه سازی زندگی انسان، ممکنه ما هم توی یه چیزی مثل اون باشیم، اما یه ورژن خیلی پیشرفته تر. و همه ی قوانینی که فکر میکنیم این دنیا داره ( یا توی کتاب دینی! طبق سنت های خدا یا یه همچین چیزی اومده ) جزئی از برنامه ریزی ماتریکس باشه. مثلا شنیدیم که میگن اون دنیا زمان وجود نداره، این میتونه یه دلیل باشه برای اینکه بگیم زمان هم احتمالا ساخته ی همین سیستم هست، یا همین که ما بعد یه مدت می میریم و در کل هرچی قاعده و قانون توی این دنیا هست، توی یه فضای شبیه سازی شده داره انجام میشه و میتونه نشون بده که دنیای ما دنیای واقعی نیست. خب توی تاریخ، اگه راست باشه البته! ما خیلی جاها الگوهای تکراری می بینیم. مریضی ها، جنگ ها، حکومت ها، ارتباط ادمها با همدیگه و ... .
حالا دنیای واقعی ما میتونه چی باشه؟ توی قرآن اومده که این زندگی چیزی جز بازیچه و سرگرمی نیس، یا حدیث داریم که میگه مردم خوابند وقتی بمیرن بیدار میشن. شاید اینها رو بشه در راستای چیزی که گفتم هم تعبیر کرد. اونطوری میتونیم فرض کنیم دنیای واقعی ما، همونجاییه که بهشت و جهنم داره و اونجا ما نه میمیریم، نه مریض میشیم و نه بدی ای چیزی توش هست و خلاصه جاودانه و خفن هستیم که اینا ویژگیای روح ماست و توی این ماتریکس، فقط یه جسم به ما داده شده. طبق این میشه تناسخ رو هم توجیه کرد.
یه چیز دیگه که توی یه پیجی خوندم اینه که خب تا حالا کسی واقعا حقیقت جهان رو نفهمیده، یا اگرهم فهمیده نتونسته علنیش کنه یعنی جوری که همه بفهمن و خلاصه فراموش شده. پس درواقع هیچ راهی نیست که بفهمیم حقیقتا چه خبره، مگه اینکه بمیریم که اونم اگه تناسخ درست باشه میریم یه زندگی جدید و کلا همه چی یادمون میره! و یه نکته هم درمورد تناسخ، خب باز هم اگه درست باشه اینم یه جوری اثبات میکنه که ما قبلا حداقل یه بار توی دنیای واقعیمون بودیم. حالا این دنیای واقعی رو توی دین های مختلف به شیوه های مختلف بیان کردن. حالا بگذریم از اینکه خود این دین ها هم میتونن راست باشن یا نباشن، الکی باشن یا واقعی!
درکل این یه تئوریه که خودم یکم روش فکر کردم و بعضی جاهاشو مطابقت دادم با چیزایی که میدونستم، ولی نتیجه نهایی اینه که ما به هرچی اعتقاد داشته باشیم، نهایت یه جایی از خودمون میپرسیم مثلا فلان چیز، " چرا " اینطوری شد؟ و شاید وجود یه قدرت برتر از ما که داریم بهش میگیم خدا، جواب این سوال باشه. درمورد همین تئوری ماتریکس هم، چه بهش اعتقاد داشته باشیم، چه نداشته باشیم فعلا هویت و قصد کسی که اصلا ماتریکس رو بوجود اورده بر ما واضح و مبرهن نیست
و نتیجه کلی اینه که ما هیچوقت نخواهیم دونست درواقع چه خبره تو این دنیا، مگه اینکه خوش شانس باشیم و بالاخره یه جا این قضیه تموم شه! نهایت چیزی که میتونیم بهش برسیم، اینه که بیایم انتخاب کنیم که اعتقاد داشته باشیم یا نه. چون به شخصه فکر میکنم هر دلیل و مدرکی رو میشه جور دیگه ای تعبیر کرد :) ولی درکل به نظرم خدا چیزی نیست که فکر میکنیم، ممکنه یه وجود بهتر و هشیارتر باشه، اما فکر نکنم اصلا با ما مستقیم حرف زده باشه! و اینکه اگه اینطور هم نباشه، شاید فقط یه آدم فضاییه!
حالا امیدوارم بین حرفهای فلسفیتون از نیچه و ... از این تئوری ای که گفتم ناراحت نشین