nahid
violet
- ارسالها
- 1,604
- امتیاز
- 5,951
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1388
پاسخ : شخصی نوشته ها
دیسکانکت میکنم
پیج ها دیگر برای لود شدن تلاش نمی کنند.
می مانند همانطور
ساکت, متوقف!!
هاست, دامین...
اکسپلورر شده اتاق خواب من..
زمان دار 3 می شود...
فردا می شود.
از پیش او بر می گردم, او نیست.
زندگی همیشگی ام را می بینم, سلام می کنم.
سلام زندگی همیشگی.
زندگی همیشگی قهر است, جوابم را نمی دهد.
مهم نیست!! تو هم قهر باش.
باز هم نیست.
من مادر می خواهم.
ولی نیست
اس ام اس نیست, نت هایی که باید برای فردا بنویسم هست
فریاد هایی که فردا مظفر سرم خواهد کشید
آشپز خانه هست
باید ناهار بخورم
اتاق خواب عزیزم هست –اکسپلورر-
حالا او هم هست
زمان دار 8 می شود.
او می آید., بعد از 20 زمان دار, آثاری از حیات می بینم
یک موجود زنده!!
شام میخوریم و دشمن من شروع به کار می کند...
یه اتاق خوابم می روم
5 نفر هستند
182 مهمان, 114 کاربر (2 دوست, 11 مخفی)
بچه ها هستند
مادر نیست. برادر نیست.
او هست. نت هایم هنوز هست. فردا هست.
زمان دار 2 می شود...
هاست, دامین...
اکسپلورر شده اتاق خواب من...
فردا می شود. 4 ساعت پیشش بودم. فقط 4 ساعت!!
به شهر بازی پرواز می کنم.
با پگاه قرار گذاشته ام.
کارم تمام میشود.
از شهر بازی که بیرون می آیم, او هست.
می روم پیش زندگی همیشگی ام –دوباره-
نت هایم را هجی می کنم. سازم را در آغوش می کشم, پرواز می کنم
مظفر, امروز خوش اخلاق است. فریاد نمی زند.
کوک می کند.صدایش بهتر می شود.
ترور کننده ی شخصیت من از راه میرسد
مینشیند
نمی فهمم
زمان دار 5.30 می شود
زمان دار 6.15 می شود.
تا زندگی همیشگی ام , نمی دانم چگونه پرواز کرده ام.
وراد اتاقم می شوم, نمی فهمم
او هست
پیش او می روم
او می آید
بیدارم می کند
شام می خوریم, دشمنم کارش را شروع می کند...
به اتاقم می روم
هاست, دامین...
اکسپلورر شده اتاق خواب من...
دیسکانکت میکنم
پیج ها دیگر برای لود شدن تلاش نمی کنند.
می مانند همانطور
ساکت, متوقف!!
هاست, دامین...
اکسپلورر شده اتاق خواب من..
زمان دار 3 می شود...
فردا می شود.
از پیش او بر می گردم, او نیست.
زندگی همیشگی ام را می بینم, سلام می کنم.
سلام زندگی همیشگی.
زندگی همیشگی قهر است, جوابم را نمی دهد.
مهم نیست!! تو هم قهر باش.
باز هم نیست.
من مادر می خواهم.
ولی نیست
اس ام اس نیست, نت هایی که باید برای فردا بنویسم هست
فریاد هایی که فردا مظفر سرم خواهد کشید
آشپز خانه هست
باید ناهار بخورم
اتاق خواب عزیزم هست –اکسپلورر-
حالا او هم هست
زمان دار 8 می شود.
او می آید., بعد از 20 زمان دار, آثاری از حیات می بینم
یک موجود زنده!!
شام میخوریم و دشمن من شروع به کار می کند...
یه اتاق خوابم می روم
5 نفر هستند
182 مهمان, 114 کاربر (2 دوست, 11 مخفی)
بچه ها هستند
مادر نیست. برادر نیست.
او هست. نت هایم هنوز هست. فردا هست.
زمان دار 2 می شود...
هاست, دامین...
اکسپلورر شده اتاق خواب من...
فردا می شود. 4 ساعت پیشش بودم. فقط 4 ساعت!!
به شهر بازی پرواز می کنم.
با پگاه قرار گذاشته ام.
کارم تمام میشود.
از شهر بازی که بیرون می آیم, او هست.
می روم پیش زندگی همیشگی ام –دوباره-
نت هایم را هجی می کنم. سازم را در آغوش می کشم, پرواز می کنم
مظفر, امروز خوش اخلاق است. فریاد نمی زند.
کوک می کند.صدایش بهتر می شود.
ترور کننده ی شخصیت من از راه میرسد
مینشیند
نمی فهمم
زمان دار 5.30 می شود
زمان دار 6.15 می شود.
تا زندگی همیشگی ام , نمی دانم چگونه پرواز کرده ام.
وراد اتاقم می شوم, نمی فهمم
او هست
پیش او می روم
او می آید
بیدارم می کند
شام می خوریم, دشمنم کارش را شروع می کند...
به اتاقم می روم
هاست, دامین...
اکسپلورر شده اتاق خواب من...