سرکار گذاری!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samaneh.Z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سرکار گذاری !

وقتی یکی از دوستام موبایل گرفته بود اومد منو سر کار بذاره که مثلا پسره و مزاحمم بشه اما منم پیچوندمش که اقا منم خودم پسرم خدا روزیتو جای دیگه بده اگه ی اختر خوب پیدا کردی مارو هم خبر کن بعد دو ساعت گفت خر خودتی منم گفتم من که بهت نگفتم خر خلاصه چنان پیچوندمش که گفت پریماه من فلانی ام منم گفتم پس اسمت اینه شانس اوردی من ازوناش نیستم وگر نه الان ی گله پسر حالتو گرفته بودن تک تک گیساتم دوس دخترام کنده بودن دیگه بنده خدارو مجبور کردم معذرت خاهی کنه و رسما گف شکر خوردم فردا تو مدرسه چنان بهش خندیدیم که پشت دستشو داغ کرد که دیگه نخاد منو سر کار بذاره
عجب حال داد ها تا سه هفته سوژه خنده بود
 
پاسخ : سرکار گذاری !

اینا مربوط به من نمیشه مال دوستامه یکی از بچه ها زنگ زد به برادر یکی از دوستای دیگم البته خوده دوستم شمارشو داد هاااااااااااااااااا!بعد وقتی برداشت گفت سلام عزیزم خوبی؟اون بدبختم تعجب کرد گفت ببخشید شما بجانیاوردم!اونم گفت ااااااااااامنم یاسمین اونم باخودش چندبارتکرارکرد گفت یاسمین یاسمین ببخشید اصلا بجا نمیارم یاسمینم گفت خوب مهم نیست ازاین به بعد بجا بیار
------------------
یک باردوتا ازبچه ها یک شماررو گرفتن بد بختباصدای خواب آلود گفت بله این دوتاهم شروع کردن که چطوری عشقم عاشقتم میمیرم برات بدبخت پسره اون پوشت هنگ کردگوشیرو قطع کرد

×ترکیب دو پست متوالی...ممنون میشم پست متوالی ارسال نکنین:دی
 
پاسخ : سرکار گذاری !

یکی از بچه هامون رو تو نمازخونه گیر اُورده بودیم :
من: یه باره و دوباره داشتن با هم راه می رفتن ، یه باره می اُفته تو چاه کی بالا میمونه؟
دوستم: دوباره
من: یه باره و دوباره داشتن با هم راه می رفتن ، یه باره می اُفته تو چاه کی بالا میمونه؟
دوستم: دوباره
آقا ما تا 10 مین این بدبخت رو گذاشته بودیم سرکار، اونم اسکل شده بود فکر می کرد واقعا معماست
ما= >) =)) :)) دوستم= :-\ :-/ :-?
 
پاسخ : سرکار گذاری !

یه عبارت دو خطی رو که خودمون ساخته بودیمش و اصن جواب نداشت رو دادیم به معلم ریاضیمون تجزیش کنه بیچاره خوف کرده بود !!
 
پاسخ : سرکار گذاری !

یه روز با دوستام جمع شده بودیم خونه یکی از بچه ها، عصر که شد دیدیم بیکاریم گفتیم بیایم یه برنامه فان بذاریم. یکی از بچه ها سیم کارت هدیه ایرانسلشو داد، رفتیم شارژ ایرانسل هم گرفتیم مزاحم تلفنی شدیم!
زنگ میزدیم خیلی جدی میگفتیم:سلام، خسته نباشید. ما از بانک ملی خر مزاحمتون میشیم، شما برنده یک دستگاه خر خاکستری شدید. میاید تحویل میگیرید یا با پست براتون بفرستیم؟
اکثرا بعد از شنیدن اینا می موندن چی بگن اما بعضیا هم کم نمی آوردن و جواب می دادن!
 
پاسخ : سرکار گذاری !

یه بار دخترخالم رفتیم بیرون بعد من بهش گفتم صب کن الان یه : سُندَیس(sondais:-") برات بخرم بخوری خنک شی!
-این چیه دقیقا؟ :-/
-نخوردی تاحالا؟؟ اصا یه چیز محشریه که نگو! ;D
حدودای نیم ساعت سرکارش گذاشتم بعد گفتم وایسا برم از این مغازه سُندَیس بگیرم! :-"
رفتم ساندیس خریدم اومدم!وقتی بهش دادم نزدیک بود از ماشین پرتم کنه بیرون! ;;) ;D
اصا یه حالی میده از این سرکارگذاریا!بیچاره فک میکرد الان چی درانتظارشه! <:-P
 
پاسخ : سرکار گذاری !

ی هم سرویسی دارم ی ترم زبان از من عقب تره منتهی...!
با اون یکی هم سرویسیه گذاشتیمش سر کار ی رپ کره ای گذاشتیم:
-تو ک بای بتونی ترجمش کنی 8-} (تخریب شخصیت و اینا!)
-میدونم اما نمیتونم بگم ~X(
-جان عمت!
-نوک زبونمه کلمهــ هــــــااااا!
=))
 
پاسخ : سرکار گذاری !

یه روز سر زنگ زبان(خدادادیان سوجه خنده =)))
داشت درس میداد یهو یکی از بچه ها زد رو میزش معلم فک کرد در زدن بعد با اون لهجش گفت بچه ها ساکت
رفت درو باز کردهیچ کی نبود :-[
بعد برگشت گفت منو مسخره میکنید؟!؟!؟ :-[
بچه ها =))
 
پاسخ : سرکار گذاری !

اسم یکی از بچه های ما «پریناز» ه.
یه روز معلم ریاضیمون اومد وایساد پشت سرما و گفت: «فریناز» برو تخترو پاک کن... .
بغل دستیم گفت: خانم «فریناز» نه «پریناز»!
معلم: آخه اسم خواهر من «فریناز»ه برا همینه ک من اشتباه کردم،ولی کلا گفتن «فریناز» خیلی راحت تر از گفتن «پریناز»ه...نه؟!
بغل دستیم:نه خانم... این اسم اصلش «پریناز»ه عربا ک اومدن تو ایران چون نمیتونستن پ رو تلفظ کنن این اسمو ب «فریناز» تبدیلش کردن!!!
معلم :o:نه تورو خدا راست میگی؟!من نمیدونستم!!!!!!
ما: :-"
و دوباره ما: :))
پس از چند لحظه همچنان ما: =))
همچین باورش شده بود ک فک کنم اگه اسم خودش «فریناز» بود برای پاس داشتن زبان پارسی هم ک شده میرفت اسمشو به «پریناز» تغییر می داد!!!
 
پاسخ : سرکار گذاری !

تو به من حوصله مون سر رفته بود گفتیم یه حرکت انقلابی بزنیم ;Dرفتیم سر پروژه یکی از دوستان (شیرین کردن آب شور و اینا) یه گروه از بچه های راهنمایی اومدن شروع کردیم به خالی بستن واسه بیچاره ها:
الان خیلی از کشورا آب کم دارن و شیرین کردن آب هزینه ش بالاه و اینا...ما یه دستگاهی ساختین که با کمترین هزینه و بیشترین بازده آب شیرین میکنه...یکی از بچه های خودمون (به عنوان نفوذی تو بازدیدکننده ها ;D)پرسید حالا این چجوری کار میکنه؟(ازپیش هماهنگ شده بود)گفتیم دیگه اونشو نمیتونیم بگیم هنوز ثبت اختراعش نکردیم نمیشه بگیم :^o...پگاه گفت ولی طرح اولیه ش رو میتونیم بگیم:اون چیزه که تو دبستان داشتیم یه دستگاه تقطیر آب بود،ما ایده خاممون همونه فقط یه مشکلی داشت که مثل کتری تهش ازین سفیدا میزد ;Dما اومدیم یه آبکش گذاشتیم تهش که از یه فلز خاص بود-این فلزه که ما استفاده ش کردیم رو بردن تو جدول تناوبی کردنش عنصر140ام :-\
باور کردن بودن ا :)) :)) =))
 
پاسخ : سرکار گذاری !

شماره گوشيم رو عوض كرده بودم . بابام هنوز شمارم رو حفظ نشده بود . با گوشي از تو اتاقم زنگ زدم خونه خودمون بابام شماره اي كه افتاده بود رو نگاه كرد و پرسيد آخرش 11 هست . براي كسي آشنا نيست ؟ همه گفتن نه . آخرش بابام جواب داده منم گفتم ببخشيد با دوستم كار داشتم بابام از تو سالن صدام زد منم گفتم اسمش رو بپرس دستم بنده بعدا خودم زنگ ميزنم . بابام پشت تلفن ازم ميپرسه شما؟ منم اسم و فاميل دقيق خودم را ميگم و خداحافظي ميكنم . بابام از تو سالن صدام ميكنه ميگه اين دوستت كه اسمش ... خودش ميفهمه اسم دوستم كي بود . 8-}
 
پاسخ : سرکار گذاری !

یکی از دوستام گفت فلان امتحان از کدوم درساس!
خواستم اذیتش کنم گفتم از کل کتابه
ساعت 12 شب اس ام اس داد گفت تازه نصفش تموم شد... :-<
قضیه رو بهش گفتم ...
ینی فرداش تو مدرسه قیافش دیدنی بود ! :))
 
پاسخ : سرکار گذاری !

اونروز با دوستان کلاس و پیچیدیم 1 ساعت وقت داشتیم که بگردیم
بعد دیدیم که ماشین نداریم نمیشه از این قضیه سرنگ ها استفاده کرد
حالا ساعت 9 رفتیم هر چی زنگ میبینیم زدیم
چه تصویری چه بی تصویر
حالا اون هیچی
تو یه ساختمون تا زنگارو زدیم یکی درو باز کرد اومد بیرون کلی دعوامون کرد ;D
 
پاسخ : سرکار گذاری !

قبلنا تو شهرك بوديم ، يعني من ميرفتم بيرون دوستامو ميديدم
بعد وقتي با ماشين بيرون ميرفتم و ميديدمشون با ماشين ميرفتم تو روشون :-"
اينقد حس لذت به آدم دست ميده وقتي ميبيني مثه آب رو روغن ميپره اونور :-"
يه بار اينقد قشنگ پريد تو قسمت درخت كاري شده ي كنار خيابون كه من تا 10 دقيقه فقط بهش ميگفتم ايول =D> =)) خيلي باحال پريدي =)) :-"
 
پاسخ : سرکار گذاری !

اوه! X_X
ميرفتيم بالا پشت بوم با تفنگ آب پاش مردم رو خيس مي كرديم! :))
 
پاسخ : سرکار گذاری !

رفیقمون رو صدا می زدیم بعدش رومون رو می کردیم اونور :-" یا میرفتیم پشت دیوار
 
پاسخ : سرکار گذاری !

زنگ زدم به یکی از دوستام گفت بیا پارک ملت بهد خودم نرفتم :))

دوستم رسیده پارک میگه کجایی؟؟؟ :-??

من... =))
 
پاسخ : سرکار گذاری !

با تلفن کارتی زنگ میزدیم به خونه اقوام بعد دختر خالم صدای معتادا رو درمیاورد که اگه تا دو دقیقه دیگه پل آماده نکنین بچه تونو می دزدیم و اینا...!
اینام تا چی میترسیدن!یه بار زنگ زدیم عمم بعد همون موقع زنگید به من گفت بابات کجاس ؟ بدبخت شدم میخان بچمو ببرن...!
--
تازه یه بارم به یکی گفتیم شما برنده ال سی دی از برنامه سینما گلخانه شدین حالا تا یه ماه بدبخت سرکار بود...!
 
پاسخ : سرکار گذاری !

یه معلم فیزیک بد اخلاق داشتیم یه روز بهش التناس کردیم روز جمعه کلاس بزاره وقتی قبول کرد و 15 کیلو متر راه و اومد تا به ما درس بده هیچ کدوم از بچه ها سر کلاسش نرفتن :)) :)) :)) :)) :)) :)) :)) ;D ;D ;D :P :P :P
 
Back
بالا