خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

آخ آخ داریم با بابام فوتباله ایرانو میبینیم با قطر!!

مهرداد پولادی از دفاع سانتر کرده هیشکیم بالا نیست

منم عادت دارم کسی بیخودی حرف بزنه بهش میگم : بمیر!

بابام گفته چه سانتره خوبی کرد (جدی گفتااا!!!)
داد زدم بمیر.......... اندکی سکوت!!!

بابام: :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-"
من: :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-" :-"
تلویزیونمون حتی: :-" :-" :-"
حتی مامانم که خواب بود: :-" :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

خواهرم با جدیت تمام خواست مچمو بگیره که چرا درس نمیخونم...:امتحان ادبیاتت فرداست؟ :-w
من: فردا جمعست :> ;D
- :-" :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی از این بدتر که بشقابارو به جای این که بذارم تو ماشین ظرف شویی گذاشتم تو ماشین لباس شویی تاید هم ریختم , بعد نزدیک بود روشنش کنم !؟ :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم زنگید خونمون
هی دنبال گوشیا گشتم پیداشون نکردم
آخرم مجبور شدم با خودش ج بدم خلاصه که مامانمم داشت میشنید X_X
دوستم :میای بریم امروز بیرون؟
من:کجا؟
دوستم:معلوم نیست ولی اگه فلانی ام بیاد نمیای دیگه؟(فلانی پسر بود :|)
من:ها داداشت ؟....چی؟ مگه میتونه راه بره اون؟ :-s(ی چرتی گفتم خواستم جمش کنم مثلا خیر سرم :|)
دوستم:چرا چرت و پرت میگی داداش چیه؟
من: ~X(خفه شو فقط :|

بعد تلفنم بازپرسیو اینا بعدم بدبخت شدم و دوستمو باید به فراموشی بسپرم احتمالا :-< :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

محو شلوار سبز یه مغازه شده بودم داشتم فکر می کردم با یه شال سبز مانتو مشگی محشره رفتم تو مغازه با نازو ادا گفتم ببخشی این شلوار چه رنگیه نفهمیدم چه طوری اومدم بیرون
 
پاسخ : سوتی‌ها

حالا نگید داغونه تله تکست میخونه.اینو تو تو عناوین روزنامه های ورزشی تله تکست دیدم.
سوتی جالب مهرداد اولادی رویانیان بهترین مدیر 100 سال اخیر پرسپولیسه... :))
پرسپولیس سال 42 تاسیس شده ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

مهمون داشتیم ... یکــی از فامیلا گفت برو پیش ِ فلانی بشین تا یه عکس ِ تَکــــی ازت بگیرم !!!! :o
 
پاسخ : سوتی‌ها

شعر خوندن داداشم:
(اصل شعر: از این خواب زمستونی شبیه غنچه پا می شم)
داداشم: در این خواب زمستونی شبیه منگلا می شم!!!! =)) =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا مامیم میخواست بره نماز بد منم گفتم صب کن با هم بریم
(من نمیخواستم برم مسجدا)
بد اومد لباسامو پوشیدم دیدم مامیم نیستش
داد زدم : مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااامااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان؟
صداش از طبقه ی پایین اومد
گفتم کجایی؟
گفت رو زمین ام.
من :o :o :o :o :o
مامیم: :-[ :-[ :-" :-" :-" =)) =)) =))

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

تو راه داشتم بودم.بد جلوم یکی واستاده بود قدش ب پسر بچه های 12الی13بیشتر نمیخورد و پشتت ب من
رفتم جلو دستم و رو شونه هاش گذاشتم و گفتم:عمو جون چرا وسط راه واستادی؟
یهو برگشت طرفم دیدم از بابای منم بیشتر ریش و سیبیل داره
سرمو انداختم پایین و گفتم ببخشید آقا
X-( X-( X-( X-( X-(اشکالی نداره
:-[ :-[ :-[ :-[بدو بدو صحنه ی جنایتو ترک کردم
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه کاری یاد گرفته بودم که میشد باش بی کارت با تلفن عمومی حرف زد خلاصه میخواستم امتحان کنم رفتم شماره ی خودمو زدم دیدم یکی برداشت اولش گفتم ااااا!برداشت!دیدم صدای خنده ی یه پسری میاد!بعد تازه فهمیدم عِع من که شماره ی خودمو گرفتم!این یارو کیه دیگه؟گفتم الو؟
با خنده:الو
-سلام
- سلام
- خاک به سرم
قطعش کردم...هول شدم خو! ;D نفهمیدیم کی بود حالا...ولی هر کی بوده کلی بهم خندیده خوشحال شده!
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار بابا بزرگم به خواهرم گفت برو یه قرآن وردار بیار. یهو خواهرم برگشت گفت قرآنش مجید باشه یا کریم؟ =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی فردوسی پور توی بازی ایران قطر:
بازیکن قطر خودشو روی زمین افتاده... =))
++
سوتی شبکه ی دو:
اسم سریال آرزو های بزرگ بود،زیر نویس کرده بود آروزهای بزرگ :))
بعدش اومدن درستش کنن،خراب تر کردن،گذاشتن مدرسه ی ما،که اصن اسم یه سریال دیگس! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

با دختره دختر عمم( ;D) نشسته بودیم بهم میتکیدیم و تک همو میگرفتیمو کلی ذوق میکردیم...منم دیدم داره پررو میشه گفتم ی دقه گوشیتو بده و گوشیه خودمو دادم بش...از گوشیه خودش به گوشیم زنگیدم جواب دادو دراین حالت <:-P >) من سلام عزیزم خوبی مهلا جان؟بقیه =)) من :> خودش :o :| آخ سوتیه اون بود ولی ن ک کم پیش میاد کسی توسطه من ضایه شه یا سرکار بره حال کردم بگم :>

بابام خواب بود...مامانم خواس ب خالم بزنگه ب گوشیه بابام زنگید و خودش با عجله گوشی رو داد ب بابام:بیدار شو گوشیته...
بابام:بله بفرمایید...
مامانم:الو سلام خوبی؟
بابام: :| مامانم :-" (خوب اینم ب من ربطی نداشت :-")


مامانم پاشو چایی بریز...من :باش :) نمیدونم چرا ولی سفره انداختم و همه وسایلشم چیندم...مامانم: :o این چیه؟
من: :| #-o ن ک خیلی کار میکنم تو خونه :^o :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار یکی بهم تک زد بدم یه اس بهم داد که توش اسممو نوشته بود :o و معذرت خواهی کرده بود بعد من فک کردم یکی از دوستامه واسه همین یه بار با دختر عمم بش زنگ زدیم که ببینم کدوم یکی از دوستامه در کمال ناباوری یه پسره برداشت منم که نمیتونستم قطع کنم هول شدمو صدامو کلفت کردمو گفتم ببخشید آقای صادقی؟
پسره با حالت تمسخر گفت اشتباه گرفتید خانوم :))
منم سریع قطع کردم :-" :-"
ینی ضایع بود که دخترم؟؟؟؟ :-?
 
پاسخ : سوتی‌ها

آقا این عموی من همه جا سفر میکنه تو ایران وا3 شغلش(هر کی خاست بدونه پ خ بده)
بد ین تو یکی از استان های غربی و لبه مرز عروسیه همکارش بودش
بد قسم میخورد ک این متن کارت دعوته عروسیش بوده(استانشم هر کس خواست بدونه پ خ بده)

آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست
با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید
ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است
لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید
بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ
معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید
تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه
با غذا و میوه ی آن جشن، افطاری کنید
البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها
پیش فامیل مقابل آبروداری کنید
میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است
پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید
گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی
دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید
موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان
پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید
هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر
هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید
در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب
کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید
گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه
چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید
ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک
دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید
لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست
از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید
البته هر چیز دارد مرزی و اندازه ای
پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید
حرکت موزون اگر درکرد از خود، دیگری
با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید
کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟
با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید
در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور
بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید
(اینو عموم نوشته بود از رو کارت عروسیه،هر کی عکسشو خاست پ خ بده)
 
پاسخ : سوتی‌ها

اينو يه جايي خوندم نقل قول:
همکار بابام زنگ زد به خونه مامانم برداشت بعد يه ساعت سلام واحوال پرسي همکار بابام گفت ميشه گوشي رو بديد به شوهرتون
مامانم:بله گوزي هوشورتون
 
پاسخ : سوتی‌ها

^#^يكي از فاميلاي دورمون لره
اين داش بامن حرف ميزد(بالهجه X_X ^#^ 8-| :^o X_X) منم هيچي از حرفاش نميفهميدم
بعد گفت:
"نه تربيت داره نه خانوادگي تازه هم از وحشي اومده
حالا من مرده بودم ازخنده اين لره چقد جمله بنديش ضعيفه بيچاره :-[
 
پاسخ : سوتی‌ها

منو رفیقم تو کوچه منتظریم این همسایه روبرو برن ...
من:خب همشون رفتن.
اویس:کجا همشون رفتن؟باباشون ک هنوز تو خونس
من: تو هم کور شدی اویس جان.باباشون ک اول با پژو پارس رفت.
اویس:نه اون باباشونو نمیگم؛بابایِ اصلیشونو میگم
 
پاسخ : سوتی‌ها

خواستم با گوشیه دخترخالم ب دختر داییم بزنگم ی شماره رو اشتبا گرفتم باخودم گفتم اگه قطع کنم فک میکنه مزاحمم واس دختر خالم بد میشه...اگه دختر بود میگم با خانم ...کار دارم اگه نه میگم با اقای... کار دارم... :> پسره گوشیو برداشت
من:سلام با آقای شریعتی کار داشتم
اون:خودمم بفرمایید :>
من:ن منظورم همون اقاییه ک استاده موسیقی هستن... :o
اون:بله بله اتفاقا خودمم :>
من:نه همونی ک ویالون کار میکنن
اون:اره منم
من:آقا به خدا اشتبا گرفتم ببخشید خوب :| دخترخالم :)) من #:-S
 
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از m.shadi :
خواستم با گوشیه دخترخالم ب دختر داییم بزنگم ی شماره رو اشتبا گرفتم باخودم گفتم اگه قطع کنم فک میکنه مزاحمم واس دختر خالم بد میشه...اگه دختر بود میگم با خانم ...کار دارم اگه نه میگم با اقای... کار دارم... :> پسره گوشیو برداشت
من:سلام با آقای شریعتی کار داشتم
اون:خودمم بفرمایید :>
من:ن منظورم همون اقاییه ک استاده موسیقی هستن... :o
اون:بله بله اتفاقا خودمم :>
من:نه همونی ک ویالون کار میکنن
اون:اره منم
من:آقا به خدا اشتبا گرفتم ببخشید خوب :| دخترخالم :)) من #:-S
یه چی تو مایه هایِ این ، واسه منم اتفاق افتاد چند روز پیش !
نکه به هر حال سویِ چشممون یاری نمی کنه ، آدما رو از رو استیلشون شناسایی می کنیم ! ;D
بعد اونروز من یه شخصیُ از پشت دیدم ، با یکی از دوستان که اسمش فائزه ـس ، اشتباه گرفتم . بعد دویدم سمتش ، از پشت زدم تو سرش ، پریدم روش ( اِندِ شوخی هایِ پشت وانتی ! ;D ) بعد طرف برگشته ، می بینم نمی شناسمش !!
- ببخشیـــد! من از دور فکر کردم شما فائزه اید؛ دوستم. شرمنده ! :-s
- من فائزه ـم اما شما رو نمی شناسم. ^-^
- خودِ فائزه ؟! :-? نه ! من با فائزه کار داشتم آخه !
- عزیزم! منم فائزه ـم. شما؟! :-L
- باو شوخی نکن ! =)) ببخشید مزاحمت شدم !
- ببین ! من فائزه ام. :-L
- من یکی دیگه رو می گم آخه !!!! :((
دیگه بعد ها فهمیدیم که ایشون از دوستانِ ورودی بودن ُ ، فائزه نام حتی!
اصن کلا" زندگیِ مائه که با تصادفات می گذره !!!
 
Back
بالا