خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

به نقل از Ham!D ShojaE :
سوتی از این بدتر که بشقابارو به جای این که بذارم تو ماشین ظرف شویی گذاشتم تو ماشین لباس شویی تاید هم ریختم , بعد نزدیک بود روشنش کنم !؟ :|
عه!11
حمید تو هم مثل فرنود ماشین لباسشوییتو خودت روشن میکنی؟
خودش کلی سوتیه
 
پاسخ : سوتی‌ها

با دوستم بودم بعد میگم یه زنگ بزن به محمد بگو بیاد در خونشون گوشیشو درآورده زنگ زده بعد میگه : الو سلام ممد ، خونه ای ؟ الو ! ممد ؟ خودتی ؟ آروم تر حرف بزن .. بعد گوشی رو داده من میگه بیا خودت حرف بزن من نمفهمم چی میگه گوشی رو گرفتم میبینم زنِ داره انگلیسی میگه مشترک مورد نظر دستگاه تلفن خود را خاموش کرده است . بعد بهش میگم ممد بود؟؟ :-w میگه فک کنم خواهرش بود
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی برنامه ی خاله شادونه
بچه ها داریم کم کم به فصل گرم زمستون نزدیک می شیم :-"

وقتی تند حرف می زنم
زرده ی هست آلو
اندیمشک : (تلفظ)andishmak
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو عید بود خونه بودیم داشتیم کلاه قرمزی میدیدیم بعد یهو تلفن زنگ زد

حال نداشتم بردارم زدم رو اسپیکر

یه خورده احوال پرسی کرد آخرش گفتم شما :

گفت: "من فامیل دور" هستم!!

مارو میگی منفجر شدیم از خنده

یارو هم پشت تلفن هی میگفت چرا میخندید؟؟!!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه معلم ترکیبیات داشتیم کلا ضد دختر بود و اینا و کلا حرس منو در اورده بود. سر کلاس داشتیم مسئله های ساده جایگشت دوری حل میکردیم و اینا بعد یه مسئله داد که صورت مسئله از زن و شوهر استفاده میکرد هی بهش شاخه میداد تا جایی که تعداد زوج ها باید زوج میبود تا مسئله حل شه اما تعداد زوج های صورت مسئله فرد بود :-?
یکی از بچه های شیرین :یا باید تعداد زوج ها رو اضافه کنیم یا یکی از مردا دو تا زن داشت باشه. =))
منم که نسبت به این موضوع حساس با عصبانیت اروم گفتم یه مرد بیخود میکنه دو تا زن داشته باشه. X-( :-L
استادمون در حال نوشتن یهو مکث کرد برگشت خشکش زده بود 8-|
استاد: بله تعداد شما بیشتره یه مرد بیخود میکنه دو تا زن داشته باشه. =)) =))
من: :-[یعنی شنیده؟؟؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

من امروز کلا رو مود سوتی بودم اصن. داشتم این شعر حفظی رو خیلی با احساس میخوندم برا خودم اونجاش بود که میگفت: باده از جام تجلی صفاتم دادند، خوندم جامه از باد تجلی...
بعد میخواستم بگم پر زاغ، گفتم زر پا. چن دیقه پیشم یه جا نوشته بود زندگی حضرت سلیمان خوندم حضرت زندگی سلیمان ;D

پ.ن: اینا فقط چند نمونه گلچین شده بود البته بازم هس از این موارد...
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار زنگ زبان فارسی بود من داشتم از رو کتاب بلند واسه کلاس میخوندم
رسیدم به یه جایی که تو پرانتز بود فک کردم شعره با لحن شعر خوندم رسیدم وسطش دیدم اه!چرا وسط شعر اسم یه آدم آورده! بیشتر دقت نمودم فهمیدم اسم کتاب و نویسنده اش بوده!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سال اول راهنمایی معلم هنرمون یه عالمه خرت و پرت و وسیله گفته بود بخریم ..
بعد روزی که رفتم بخرم خیلی ترافیک بود اعصاب مامیم خورد شده بود...از قضا معلممون هم همون روز تو اون مغازه بود..
تو مغازه من بش سلام دادم مامیم فک کرد معلممون،مامان یکی از بچه هاس...آره دیگه وایساد به درد و دل...
-تواین ترافیک مارو کشیدن اینجا این مضخرفاتو بخریم....واقعا آدم بره فحش بده به این معلم.....!کاش همشو کارکنن حالا...!
هی هرچی من مانتوشو میکشیدیم میگفت چیه دارم حرف میزنم!
X_X X_X X_X X_X
 
پاسخ : سوتی‌ها

من چند سال پیش هری پاتر و تالار اسرار رو که می خوندم، گیلدروی (Gilderoy) رو می خوندم Gildervy! انصافا مال من بهتر نبود؟!

بعد برادر و خواهرم نویل (Neville - تلفظ: Nevil) رو می خوندن Noil!

بعد تازه شاهکار دادشم این بود:
یه داستان ایرانی بود، یه شخصیتی توش اسمش فَرانَک بود (Faranak). بهراد می خوندش فِرانک (Frank)! :)) ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

من خيلي از هري پاتر خوشم نمياد اما يه دوست دارم كه عاشق كتاب ها و فيلم هاي هري پاتره و همش راجبشون صحبت ميكرد,راجب هرميون و كي و كي!
يه بار گفتم بشينم با اين دوستم فيلم هري پاتر رو ببينم شايد واقعا جالب باشه.نشستيم نگاه كنيم,اين همش شخصيت ها رو معرفي ميكرد,گفتم:پس كدومشون تام ر.ده است?!
گفت:چي!?تام چي?! اون اسمش تام ريدل ه نه تام ر.ده!
 
پاسخ : سوتی‌ها

داشتم واسه دوستم ماجرای ماشین سرقتی رو تعریف میکردم بعد میخواستم بگم کاپوت ماشین باز بود گفتم کیبورد ماشین باز بود :))
++
تی وی داشت قاصدک نشون میداد...منم یهو اومدم راجع به این قاصدک اظهار نظر کنم،بجای قاصدک گفتم صادقک ;D
+
فک کنم بس که از این و اون غلط گفتاری میگیرم خودمم اینجوری شدم #-o ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

تو سایت مدرسه نشسته بودم به امید اینکه کسی چک نمیکنه داشتم چت میکردم یه وقت موس قفل کرد و معاون فناوری اومد یه دادی سرم زد که تا حالا هیچ کس خانوم رو اینقدر عصبانی ندیده بود!!!
تازه معاون با مادرم دوسته رفته بودند با هم پارک امگار به مادرم گفته بود ولی مادر بروی خودش نیاورد!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

اقا من اینو خوندم یه جایی فقط کرکر خنده
یه استاد داشتم.خیلی مذهبی بود.منم اون زمونا سوسول و پاستوریزه بودم
( البته استاد دانشگاه نبودا.کلاس بیرون بود )

درضمن این استاد ما قبلا یه جایی همکار ما بود.
نزدیکای محرم بود
من از این اس ام اس هاس التماس دعا فرستادم به همه
به اونم فرستادم

در جوابش نوشت:
من و تو محرم یادت نره
mano too moharam yadet nare

من هم که گاگول.اینو اینجوری خوندم:man o to mahram,yadet nare
برداشتم زنگ زدم:
آقای محترم من و شما از کی محرم شدیم ؟!!!
چرا شما مردا تا رو میدیم بهتون پر رو می شید؟!!!!
اونم مات و مبهوت مونده بو د فقط گوش می داد.

بعد از تموم شدن تماسم اس ام اس رو خوندم ...

واااااااااااای مرده بودم از خجالت
;D ;D ;D ;D ;D ;D ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

اسم بنده خدایی تو کتاب دینی 3 کعب الاحباره
منم یادم بود یه اسمی حتما هست
نوشتم ذیح الابصار. عریضه خالی نمونه




یادم میومد که یه توده ی سلولی تو یه دوره زندگیش میچسبه یجای بدن
منم الفبارو هی تکرار میکردم کلمات اشنارو مینوشتم اسمش در بیاد
اخرش بجای بلاستوسیت <فرروسیست >نوشتم
=)) =))
اگه مصحح یکی باشه(که نیس)میفهمه برگه ها ماله یک نفر بخصوصه =)) =))


یه بارم بجای سیمین دانشور نوشتم مریم جلالی زن جلال ال احمد (بازیگره.شبش با این که نصف کتاب رو نخونده بودم داشتم فیلم میدیدم)
 
پاسخ : سوتی‌ها

دختر خالم 3 سالشه،دیروز میخواست بگه هر موقه بچه ی خرگوشم بزرگ شد میارم خونتون،گفت هر موقه بچه خرگوشم رسید میارم خونتون!!!!!!!!
:)) :)) :)) =)) ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

من و انسيه و زينب در حرم:
من:امروز شهادت کيه؟!
انسيه:امام جعفر کاظم!
من: :o
زينب:نه بابا امام موسي جعفر!
من: نگاه به دوربين
بعد نماز:
زينب شهادت کي بود امروز؟!
زينب:ممممم،موسي صادق
من و انسيه: =))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یادمه اول راهنمایی که بودیم یه خانم جلسه ای اورده بودن مدرسمون :-"
نزدیکای عاشورا بود :-"
بد خانم گف:کل یوما عاشورا کل ارضا :-/ بچه ها حالا بقیشو شما بگید :-w
منم تا حالا این جملرو نشنیده بودم :-"
دیدم همه ساکتن :-$
بد من داد زدم:تاسوعا ;;) تاسوعا ;;)
بد کل سالن زدن زیر خنده :-"
معاونمون X-(

بد از جلسه :-"
معاون:ببین دخترم نمیدونم قصدت از این مسخره بازی چیبود X-( مدرسه ی ما آبرو داره X-(
دفه ی دیگه برخوردم این طوری نیستا X-(

بدم یه پانل داشتیم بزرگ وسط راهرومون :-"
اسم منو گنده وسطش نوشتن به عنوان بدترین دانش آموز :-"
عین بچه کوچولوها :|
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیشب مامانم میگه صبح میپیچم.(منظورش این بود که دُلمه هارو صبح میپیچه.)
بعد بابام میگه صبح کجا میخوای بپیچی؟ :-?
 
پاسخ : سوتی‌ها

از امتحان زبان انگلیسی که اومدیم بیرون با چن تا از بچه ها رفتیم کوه سنگی

بعد از تقریبا یه ساعت گردش اومدیم ایستگاه اتوبوس

یکی از بچه ها دست تو کیفش کرد پول دریاره

یهو دیدیم قیافش :o

پرسیدیم چی شده؟؟؟ :-??

گفت به جای برگه ی جوابا برگه ی سوالارو دادم به مراقب. :o

والا آدم به عقل بعضیا شک میکنه [-o<(ببین مراقبه چه آدم شوتی بوده که نفهمیده برگه ی سوالارو گرفته :)))
 
Back
بالا