خاطرات سوتی‌ها

meli_sampad

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
715
امتیاز
8,175
پاسخ : سوتی‌ها

از مهدکودک همیشه میرفتم دانشگاهِ بابام بعد تو اتاقش بودم بابام رفت بیرون و بیاد بعد من میخواسم برم دسشویی :D بعد رفتم دسشوی مردونه :D بعد وقتی میخواستم بیام بیرون هرکاری میکردم این درِ باز نمیشد :( بعد منم شرو کردم هی در میزدم بعد این ریفیقای بابام بهم میگفتن کیه بعد من از خجالت جواب نمیدادم :-" و فقط در میزدم بعد هی میگفتن ملیکا تویی هی من از خجالت جواب نمیدادم بعد آخرش یکی از بالای درِ دسشویی پرید تو و درو باز کرد #S-: بعدم به حالت :-[ و :-" سرمو انداختم پایین و صاف رفتم تو اتاق بابام =))
شاید باورتون نشه ولی هنوز که هنوزه تو مدرسه ــم که میخوام برم دسشویی یه دوستامو با خودم میبرم :D
 

zahra.s

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
208
امتیاز
1,519
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
کاشان
دانشگاه
صنعتی اصفهان
رشته دانشگاه
کامپیوتر-نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

دوستم میخواس بگه : پارمیدا your the best lady
گفت:پارمیدا your less baby :D :))
 

Parinaz.

پری‌ناز
ارسال‌ها
1,932
امتیاز
9,953
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قزوین
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
آزاد تهران جنوب
رشته دانشگاه
طراحی لباس
پاسخ : سوتی‌ها

اینو یادم رفته بود بذارم :D
jdo7vnxclylohy257.jpg
 

Fe@r

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
170
امتیاز
2,240
نام مرکز سمپاد
حلی 1
مدال المپیاد
نقره ی جهانی المپیاد شیمی 2013،طلا ی جهانی المپیاد شیمی سال 2014
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
شیمی محض
پاسخ : سوتی‌ها

سر ناهار در حال دوغ خوردن:
مامان چرا این دوغه گازش تیزه!!!! :D
 

dissib

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
192
امتیاز
1,330
پاسخ : سوتی‌ها

واعی #-o یه ساعته دارم با کنترل تلویزیون اسپیلتو روشن میکنم بعد دیدم نمیشه رفتم باتریای کنترلو در آوردم یکی دیگه گذاشتم و 3 یا 4 بار هی باتری عوض کردم یهو مامانم اومد روشنش کرد و من :-"
 

Crixalis

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
787
امتیاز
1,986
نام مرکز سمپاد
علامه حلی ۲
شهر
تهران
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز یکی از بچه ها اس داده بهم :

"متعصفانه نمیتونم بیام ، ببخشید"
:))
 

gaucho

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
435
امتیاز
15,889
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کاشان
دانشگاه
پلی تکنیک. (امیر کبیر)
رشته دانشگاه
مهندسی پلیمر
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز دوستم اس زده
sh baBt ro besend
منم فک کردم میگه شماره شناسنامه اونو براش فرستادم
اون گفت شماره انقدی نداریم که منم هی بهش میگفتم همینه دیه!!!!
در این حد خنگم من !!!!!
 

SHINE

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
313
امتیاز
878
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
تهران
پاسخ : سوتی‌ها

خب همین امروز این سوتی رو دادم
داشتم با گوشی آهنگ گوش میدادم
میخواستم صداشو کم کنم جلو کامپیوتر نشسته بودم بلند گو کامپیوترو کم میکردم و به این فکر میکردم که چرا کم نمیشه من که کم کردم صداشو؟
 

vorujak

کاربر فعال
ارسال‌ها
54
امتیاز
325
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
mashhad
مدال المپیاد
دارم میخونم........
دانشگاه
ایشالا تهران
رشته دانشگاه
پزشکی ( جدی جدی ها ..شوخی ام ن
پاسخ : سوتی‌ها

پسر داییمو دختر داییم باهم دعوا میکردن....
یکی فحش میداد...اون یکی جواب میداد....
پسرداییم:....
دخترداییم:اصلا ببین..من در حدی نیستم که به تو فحش بدم....
ما: :)) :)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) ~X(
IQباید بگی تو در حدی نیستی....
دختر داییم:ااااااااا [-(
 

mahdie

کاربر فعال
ارسال‌ها
67
امتیاز
613
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
تهران (همونی که با کوچه هاش یادآور غروره!!!!!!)
مدال المپیاد
نفر پنجم مرحله یک المپیاد زیست دوره 15
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی یا بیوتک!
پاسخ : سوتی‌ها

سر امتحان ادبیات یه سوال داشتیم نوشته بود:
منظور این جمله که به مشتی رند سیم دادند تا آن را سنگ زنند چیست؟؟؟
منم یادم نبود چی بود(این برا درس حسنک وزیر بوده م3 اینکه)
اینجوری نوشتم:
کافران پیامبر گرامی اسلام را دوست نداشتند به همین علت به یه مشت دیوانه پول میدن تا ایشان را سنگ زنند .این نشان از محبوبیت وی است.... :)) :)) :)) :)) :)) =)) =)) :D
یعنی بچه هامون در حد ترکیدن خندیدین.
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,626
امتیاز
24,460
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : سوتی‌ها

خواستم فضای خلوت خیابون رو جا بندازم...
پوریا:اصلا ماشین پر نمیزد :O
دوست گرام: =))
 

matin270

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
484
نام مرکز سمپاد
هاشمی2
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : سوتی‌ها

سر امتحان دینی بودم یه یکی از بچه ها جواب یه سوالو خواست
جواب سوال بود پیامبر و اهل بیت
اول براش یواش گفتم چون فاصله دور بود نشنید
بعد براش لب زدم بازم نفهمید
خودمو کشتم اصن
بعد اصابم خورد شد داد زدم گفتم،ممد و دوستاش انقدربلند گفتم نصف سالن خندیدن
 

pucy cat

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
985
امتیاز
2,347
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 4
شهر
تهــران
پاسخ : سوتی‌ها

اینو یکی از دوستام برام تعریف کرد:
یه بار دوستم همراه چند تا از بچه های فامیلشون دور هم نشسته بودن... مادربزرگش گوشی رو برمیداره تا زنگ بزنه به مشاور املاک سر کوچه شون و به نوه هاش میگه همه ساکت شین...
اینا ساکت میشن و مادربزرگه هم زنگ میزنه...
- الو سلام... من اسدیم... منو میشماسن؟
اینا بلند میزنن زیر خنده... مادربزگه بهشون چشم غره میره و برای درست کردن حرفش میگه:
- میشخاسین؟
صدای خنده بلند تر میشه...
- اِاِ... می شِماسین؟
دیگه اینا زمین و گاز میزدن...
مادربزرگه تو 5 دقیقه کلی کلمه ساخته بوده...
 

Behrad

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
509
امتیاز
8,771
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب یک
دانشگاه
دانشگاه تهران
پاسخ : سوتی‌ها

خيلي شيك به دوستم گفتم:" مگه تو ٩ماهه به دنيا اومدي؟" :-"
خيلي شيك تر گفت:"ها! ;;)"
و من وقتي صداي سوتي به چنين ضخامت را شنيدم، روحم به سرفه افتاد و رفتم قاتي شدم با حجم اشكال و شنا كردم در شيار فضا!! :-"
 

robomash

Lily Delicated
ارسال‌ها
1,960
امتیاز
8,423
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : سوتی‌ها

پارسال عید با تور رفته بودیم یزد. رفتیم دخمه زرتشتی ها با کلی سختی و مشقت خودمو رسوندم به بالای کوه، لیدرمون و بقیه افراد تور قبل من رسیده بودن. اومدن به من کمک کردن که از در دخمه بیام بالا همون لحظه لیدر برگشت گفت:(( مواظب سرت باش... )) و تتتقققق سرم محکم خورد به یه جایی و واسه چند لحظه همه دنیا دور سرم چرخید فکر میکردم سرم شکسته. ورودی دخمه سنگی بود و خیلی کوتاه، وقتی رفتم بالا و خواستم وایسم سرم خورده بود به سنگها
 

vorujak

کاربر فعال
ارسال‌ها
54
امتیاز
325
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
mashhad
مدال المپیاد
دارم میخونم........
دانشگاه
ایشالا تهران
رشته دانشگاه
پزشکی ( جدی جدی ها ..شوخی ام ن
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار مامانم داشت آدرس میپرسید.......
مامانم:خوب معلم ..3،پلاک19 یا دانش آموز ..2 پلاک چند؟؟؟؟؟
ما: =)) =)) =)) =)) =))
 

gaucho

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
435
امتیاز
15,889
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کاشان
دانشگاه
پلی تکنیک. (امیر کبیر)
رشته دانشگاه
مهندسی پلیمر
اینستاگرام
پاسخ : سوتی‌ها

ما یه معلم داشتم فامیلیش سعید بود

یه دوست هم داشتیم اسمش سعید بود

سره کلاسش نشسته بودیم بد کلاس شلوغ پلوغ شد همه حرف میردن حتی معلم

منم داد زدم سعیدِ گوسفند آروم تر حرف بزن

بعد یهو کلاس ساکت شد معلمه همینجوری زل زده بود بهم!!

گیج شدم گفتم آقا به قرآن مجید آیه آیه با این سعید گوساله بودم

بعد کلاس مفجر شد رفت رو هوا!!!!
 

ارنواز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
897
امتیاز
2,920
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 / فرهنگ
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
باستان شناسی
پاسخ : سوتی‌ها

قبل از امتحان تاریخ ادبیات یکی از بچه اومد در مورد «مکتب اومانیسم» ازم سوال کرد.
بعد منم داشتم جوابشو میدادم به این صورت : ببین ، مثلا لئوناردو داوینچی پیرو مکتب «اوتیسم» ـه و اوتیسم ها هم معتقدند به انسان گرایی ...
بعد دوستم به این حالت : :O ، اوتیسم ؟
- : :-" ، اومانیسم منظورمه :D

پ.ن : نکته ی قابل توضیح : اومانیسم یکی از مکتب های اروپاست که باعث رنسانس شد و اوتیسم یک بیماری روانی و همون خودماندگی ـه :D
 

yesampadi

کاربر فعال
ارسال‌ها
67
امتیاز
396
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
مشهد
دانشگاه
سراسری یزد
رشته دانشگاه
برق..
پاسخ : سوتی‌ها

یه بار زنگ زدم به دوستم کلی سر کارم گذاشت فک کردم خواهرشه :) بعدش کلی بهم خندید :-w واسه همین دفعه ی بعد که زنگیدم بهش خواهرش برداشت منم فک کردم داره دوباره سر کارم میذاره این بدبخت هی میگفت من پریا نیسسسستم میگفتم برووو خودتو سر کار بذار من که میدونم پری هستی خلاصه کلی بش گیر دادم که تو پریایی آخرش عصبانی شد L-: گفت ببین من میگم پریا نیستم خوووووب؟ الانم کلاس
دارم نمیتونم بیشتر بمونم خوب؟من پریا نیستم X-(
منم اونجا یه کم احتمال دادم خوب شاید راس میگه دیگه سریع معذرت خواهی کردم قط کردم ^#^ #S-: آخه خواهرش خیلی جدی بود ترسیدم ازش :-ss
*************************************************************************************************
یه بار دیگه هم سال سوم راهنمائی واسمون یه معلم ریاضی مرد آورده بودن تا سوالای تیزهوشانو بامون کار کنه خلاصه این اومدو اولین سوال هوشو با غرور گفت و من سریع حل کردم خودم تعجب کرده بودم خلاصه دستمو بردم بالا که حل کردم اونم در حالی که بمون نزدیک میشد با لبخندی موزیانه گف ندیده میگم غلطه طوری با اعتماد به نفس گفت که من استرسی شدم :-ss :-??خلاصه اومدو نگاه کردو چند بار این سوال ماستو بررسی کردو در این حالت :-" گفت آفرین خوووب بریم سر سوال بعد :-"
ما در این حالت ;)) بریم سر سوال بعد =))
 
بالا